جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی ۲۲ نکته کلیدی در داستان‌نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط MAHER با نام ۲۲ نکته کلیدی در داستان‌نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 449 بازدید, 22 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع ۲۲ نکته کلیدی در داستان‌نویسی
نویسنده موضوع MAHER
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHER
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

10ـ از بهترین کلمات استفاده کنید​

خیلی نوشته ها هستند که هر روزه به سطل آشغال می روند یا در مجلات چاپ می شوند و کسی آنها را نمی خواند. یکی از مواردی که در ماندنی شدن یک اثر مؤثر است، استفاده مناسب از کلمات است. یک نویسنده متبحر از هر کلمه در جای خود استفاده می کند. همان طور که خودکار، مداد، خودنویس و روان نویس و ماژیک همه می نویسند ولی ما هر کدام را درجای خودش استفاده می کنیم.

باید از کلمات هم معنی نیز در جای مناسب خودش استفاده کرد؛ مثلا «بزرگ» و «گنده» هر دو یک معنی را دارند ولی شما هیچ وقت نمی توانید و نباید برای ارج نهادن به استاد از صفت گنده استفاده کنید. البته این یک مثال ساده بود برای درک مطلب. دوستی وقتی می خواست از یک صحنه زیبا صحبت کند، می گفت: «واقعا وحشتناک بود» ؛ وحشتناک بودن صفت خوبی برای صحنه زیبا نیست یا مثلا تشبیه به ابر و برف؛ هر دو نشانه سفیدی و روشنایی اند ولی ابر لطیف و برف سرد است، پس از هر کدام باید در جای خودش استفاده شود.

کلمات چاق، فربه و خپل و تبل هم می توانند جایگزین هم باشند ولی شما خودتان می فهمید که خپل و فربه و تپل بار عاطفی بسیار دوری از هم دارند.

حتی شیوه های متفاوت بیان یک کلمه هم می تواند مد نظر نویسنده باشد؛ مسلما «بابایی» از «بابا» خیلی عاطفی تر است و به خاطر همین، بچه ها وقتی می خواهند چیزی از پدرشان بگیرند، از این کلمه استفاده می کنند.

حروفی که در ترکیب یک جمله استفاده می شوند هم می توانند معیاری برای انتخاب باشند؛ حروفی که از لب ادا می شوند دارای لطافت هستند و حروفی که از حلق ادا می شوند، خشن هستند (به عنوان مثال «میم»، «ب» و «پ» دارای یک نوع اثر سمعی مطلوب هستند).

البته این مورد اخیر شاید به زودی قابل دسترسی نباشد و مستلزم تمرین زیاد باشد.

ورق زدن لغتنامه و سرک کشیدن گاه گاه در میان آن می تواند به نویسنده کمک کند. به هر حال گنجینه و گستره لغات یک نویسنده باید زیاد باشد.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

11ـ ننویسید، نشان بدهید​

یکی از اصول اساسی موفقیت یک نویسنده، قدرت تصویر کردن است. اگر می خواهید به خواننده بفهمانید مثلا هوا سرد است، ننویسید «هوا سرد است». بنویسید «فلانی چانه اش را در یقه اورکت فرو برده بود تا گرمای نفسش هدر نرود» ؛ شیوه دوم تأثیرگذارتر و دلنشین تر است. نوشتن و اشاره کردن اگر خبری باشد، داستانی نیست. وقتی می نویسید «علی مضطرب است» خواننده احساس خامی پیدا می کند. به عنوان مثال در این مورد بهتر است بنویسید: «ناخن هایش را می جوید، تند تند قدم برمی داشت و گویی عابران دیگری را که به آنها تنه می زد نمی دید...».

در واقع نویسنده ای که حالات شخصیت داستانش را فقط بیان می کند و به خواننده نشان نمی دهد به نوعی دزدی می کند. بر همین اساس تمام گزارش های شبکه هایی مثل سی ان ان و الجزیره «بار تصویری» پیدا کرده است تا «بار روایی» و مثلا به جای اینکه بگویند فلان روزنامه ها فروش بیشتری دارند، دکه روزنامه فروشی را نشان می دهند که هنگام صبح از همان روزنامه ها کم وجود دارد یا تمام شده است.

در واقع این بند از مقاله ناظر به این اصل است که «حرفی را که می شود غیر مستقیم گفت، مستقیم نگویید چون نشان دادن یک عمل، غیر مستقیم تر از گفتن همان عمل است». نشان دادن از گفتن سخت تر است و ممکن است نویسنده به ورطه تکرار و تقلید بیفتد. شاید به همین دلیل است که فقط نویسندگانی که تلاش زیادی دارند موفق هستند.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

12ـ منبر نروید​

نوشته جای منبر رفتن نیست. البته قالب های مختلف، متفاوت هستند ولی به هر حال سعی کنید بالای منبر نروید. این مجال سعی در تخطئه منبر و وعظ و نصیحت و حتی شعار دادن ندارد بلکه فقط می خواهد شما از پتانسیل های هر وسیله ای آگاه باشید؛ داستان یا گزارش جای نصیحت کردن و شعاردادن نیست. البته نه اینکه نمی شود این کارها را کرد بلکه نباید اینها را وسیله ای برای شعار دانست.

در یک داستان؛ یادداشت یا گزارش نمی توان تکلیف هستی، انسان و بشریت را تعیین کرد اما اگر بتوانیم در یک دستنوشته، خواننده را به مسواک زدن ترغیب کنیم، خیلی موفق بوده ایم.

به جای شعارزدگی و شتاب در همراه کردن خواننده با نظرات خود آرام باشید و سعی کنید با رعایت منطق نوشته و عمل ها و عکس العمل ها، تصاویر ارائه شده توسط شما و چینش اخبار یا تصاویر، خواننده خود به نتیجه ای که می خواهید، برسد و اگر فکر می کنید بدون اراده خواننده به نتیجه ای رسیده اید، به طرز کودکانه ای در اشتباهید.

نمی گویم شعار ندهید، ولی بدانید در داستان، گزارش، خبر و یادداشت نمی توان شعار داد و موفق بود؛ ضمن اینکه این قالب ها پتانسیل زیادی ندارند؛ هر چند تاثیرگذار هستند ولی نه آن قدر که شما مشکلات و معضلات بزرگی را حل کنید بلکه باید با روش مندی صحیح و معقول، طی یک برنامه مشخص از این قالب ها برای انتقال پیام های کوچک و بزرگ استفاده کنید. در نوشته ها پایه های منبر لق است، پس زیاد بالای آن نروید.

پیام مثل قند و شکر است که نمی شود آن را به سادگی خورد ولی وقتی در آب یا چاپی حل شد، دیده نمی شود و صدای قرچ قرچ آن بین دندان ها شنیده نمی شود ولی شیرینی آن حس می شود. پیام را باید در متن حل کرد تا قابل هضم شود؛ حس بشود ولی دیده نشود.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

13ـ انتزاعی ننویسید، مصداقی بنویسید​

حداقل برای شروع کار در مورد یک مصداق واضح، یک صحنه ثابت و زمانی که معلوم است بنویسید. انتزاعی نوشتن به نوعی فراز از واقعیت و ناتوانی در تغییر آن است. صحنه ای که هر گونه برداشتی بشود نسبت به آن داشت، صحنه ای قوی نیست. البته بعضی نگاه های هنری این طور تصاویر را قوی می شمارند ولی دراین نگاه ها، پیام و حرف نویسنده بی اهمیت انگاشته می شود و فرم و قالب مهم است.

نگاه فرمالیستی هم به درد عده ای می خورد که حرفی برای دیگران نداشته و سعی در تخلیه درونی و عقده گشایی دارند. به هر حال نمی شود فهمید که منظور نویسنده دقیقا چیست یا هر ک.س چه چیزی برداشت می کند و اگر به خاطر انتزاعی بودن نوشته باشد، یک ضعف بزرگ در کار نویسنده است؛ نویسنده ای که مصداق ها راخوب درک نکرده و نمی تواند راجع به آنها صحبت کند.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

14ـ اگر نمی توانید، ننویسید​

این جمله را ارنست همینگوی گفته است. اول به نظر می رسد حرف ساده ای است ولی اگر اهل مطالعه باشید با کمی دقت پی می برید که خیلی ها همین نکته ساده را رعایت نمی کنند. اگر قرار است نویسنده ای مطلبی بنویسد و خودش به عنوان پیوست مطلب راه بیفتد و آن را توضیح بدهد، همان بهتر که توصیه همینگوی را گوش کند. اگر از توصیف صحنه یا حالتی عاجز هستید، تردید نکنید و از کنارش بگذرید.

اینکه نویسنده ای از توصیف صحنه ای یا انتقال مطلبی در بماند یک ضعف است ولی ضعف بزرگ تر این است که با وجود این ناتوانی اقدام به توصیف و نوشتن مطلب کند. از میان بد و بدتر، بد بهتر است.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

15ـ کم هم زیاد است​

در نوشتن باید کمی خسیس بود. این خست گاهی باعث شکوفایی ذهن خواننده می شود. هر چیز اضافه ای که در متن می بینید حذف کنید (از تکرار پرهیز کنید). از خودتان سؤال کنید چرا این قسمت مطلب را نوشتم و اگر برای این سؤال جوابی نداشتید دلتان برای آن نسوزد و همان قلم قرمز را به کار گیرید.

آنتوان چخوف می گوید اگر در قسمتی از داستان شما تفنگی بر دیوار آویزان است باید در قسمت دیگری از این تفنگ گلوله ای شلیک شود؛ یعنی فقط چیزهایی که لازم است باید نوشته شوند. شاید این شعار ضعیف فرمالیست ها کمی قابل تامل باشد که کم هم زیاد است.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

16ـ خواننده باهوش است​

فرض کنید خواننده هایتان از باهوش ترین دسته مردم هستند؛ این فرض باعث می شود او را در همراه شدن با متن شریک کنید. نویسنده باتجربه هیچ گاه سعی در جهت «شیرفهم» کردن خواننده نمی کند. شما اگر به جای خواننده ای بودید که احساس می کند شعور و قدرت استنتاجش مدنظر قرار نگرفته، چه احساسی پیدا می کردید؟ آیا به خواندن آن متن ادامه می دادید؟

خواننده امروزی هر چند تنبل است ولی مغرور هم هست؛ از این رو باید در پیشبرد متن شریک باشد. با گنجاندن سوالاتی خطاب به خواننده که مثلا نظر شما چیست یا «آیا به نظر شما این چنین نیست» یا «قضاوت در این زمینه را به عهده خواننده می گذاریم»، می توانید بسیار به هدف خودتان نزدیک شوید.

برای اینکه نکته، صحنه یا اتفاقی که به نظر شما مهم است به نظر خواننده هم مهم بیاید، آن را تکرار نکنید و بیش از حد به آن نپردازید. از روش های دیگر استفاده کنید و خواننده را دست کم نگیرید. خواننده اگر نویسنده را ماهر و باذوق بیاید، حتی برای قسمت هایی که نمی فهمد هم تلاش بیشتری می کند. تمام حرف های این بند را داشته باشید؛ ضمن اینکه در نوشتن به دام گفتمان روشنفکرانه هم نیفتید.

باهوش فرض کردن خواننده به معنی اهمیت دادن به مخاطب است. اگر کسی با حرکات فرمالیستی نسبت به مخاطب بی اهمیت باشد، آن وقت خواننده را باهوش هم فرض کند دیگر به درد نمی خورد. نوشته های روشنکفرمآبانه به مثابه لباس آن پادشاه است که خیاطان شیاد برایش مهیا کرده بودند؛ «هیچ» بزرگی که همه از ترس اتهام نفهمیدن، اظهار به دیدنش می کردند و در میان این همه عاقل نما، پسر بچه ای جرات می کند و می گوید «پادشاه است». شما خودتان اذعان دارید که یک نوشته به معنای چیزی که قرار است وسیله ارتباط باشد، از یک طرف هم به مخاطب مربوط است.

بنابراین دسته، صنف و گروه سنی مخاطب، میزان درک اجتماعی و طبقه مخاطب و همچنین نیازهایش باید مد نظر نویسنده قرار بگیرند.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

17ـ خواننده را گول نزنید​

برای نوشتن متن جذاب راه های زیادی وجود دارد. بدترین آنها هم گول زدن خواننده است. این روش که با مخفی کردن اطلاعات از خواننده و دادن ناگهانی آن در پایان متن بخواهیم او را غافلگیر کنیم، باعث عدم برقراری ارتباط صحیح می شود. برای رفع این مشکل پیشنهاد می شود در متن علائم و نشانه هایی قرار دهید تا خواننده بعد از پایان متن احساس کند خودش می توانست با فکر کردن بیشتر به قضیه پی ببرد. این کار باعث می شود خواننده متن را دارای قوت ببیند، فکر کند و چیزی از او پنهان نشود و همین موضوع نظرش را جلب می کند.

به این عمل اصطلاحا دانه گذاری هم می گویند. با دانه گذاری دیگر پنهان کردن اطلاعات از خواننده قبیح نیست و اگر با درایت انجام شود باعث جذاب شدن متن خواهد بود.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

18ـ مطلبتان را به نقد بگذارید​

نوشته ای که گوشه ای خاک می خورد یا در دفتری است که هیچ وقت باز نمی شود، حتی از کاغذ سفید هم کم ارزش تر است. هر چه را می نویسید (اگر شخصی و خصوصی نیست) در معرض دید دیگران قرار دهید و عکس العمل مخاطبان را در قبال آن ببینید. گاهی زوایایی از اثر برای خودتان ناپیدا یا در حجاب می ماند که ممکن است دیگران آن را ببینند.

دوستانی را هم که خوب نقد می کنند حفظ کنید؛ نقد دیگران ــ گذشته از خوب یا بد بودنش ــ حکایت چکش کاری را دارد؛ چکش کاری فلز را محکم تر و مقاوم تر می کند.
 
موضوع نویسنده

MAHER

سطح
5
 
ارشد کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد ادبیات
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,298
3,623
مدال‌ها
10

19ـ در مقابل نقد دیگران منفعل نباشید​

گریزی نیست از اشاره به اینکه نظر دیگران درباره اثر شما به هر حال یک سلیقه است؛ گاهی آن قدر تجربه در یک سلیقه وجود دارد که واقعا قابل احترام می شود ولی باز هم سلیقه است. بنابراین توصیه اکید می شود در مقابل «به به» و «چه چه» یا «واه واه» و «آه آه» دیگران به عرش نرفته یا بیمار نشوید. در آثار هنری و ادبی نظرات بسیار متفاوت است؛ به همین منظور اگر قرار باشد شما حرف همه را بشنوید و به همه آنها هم اهمیت بدهید، باید کرکره را بکشید پایین و سه قفله کنید.

اولا در اینکه نقد ناقد و نظر ناظر درباره محتوای متن یا تکنیک و سبک و سیاق آن است، مطمئن شوید. ثانیا نظرات را فقط بشنوید و در مورد عمل کردن به آنها بیشتر فکر کنید. این به معنی توجه نکردن به نظرات دیگران نیست؛ بلکه به معنای عدم تأثیرپذیری است.

نویسنده ای با پوست کلفتی تمام در برابر تمسخرها و ریشخندهای دیگران ــ که نوشته ها و داستان ضعیف اولیه اش را می خواندند ــ به نوشتن ادامه داد و الان کسانی از همان مسخره کننده ها، مداحی نوشته های همان نویسنده را می کنند.

هرچند او هم حاضر نیست آن داستان های اولیه را جایی نشان بدهد ولی به هر حال ضمن استفاده از نظرات دیگران، هیچ وقت هم تحت تاثیر دیگران نبوده است. کسانی هم هستند که با یک جمله نقادانه از نوشتن که هیچ، از زندگی هم بیزار شده اند و همین طور کسی که با تعریف و تمجیدی که در جلسه ای از او شده بود، احساس «خود در درون صادق هدایت بینی مفرط» پیدا کرده بود! این افراد یا موفق نخواهند بود یا در زمان طولانی تری به موفقیت دست خواهند یافت.
 
بالا پایین