جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی ۲ متن نمایشنامه طنز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نمایش‌نامه توسط -pariya- با نام ۲ متن نمایشنامه طنز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 588 بازدید, 15 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نمایش‌نامه
نام موضوع ۲ متن نمایشنامه طنز
نویسنده موضوع -pariya-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط -pariya-
موضوع نویسنده

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشد بخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
26,116
53,853
مدال‌ها
12
مرد: (من من کنان …) آخه عزیزم می‌دونی که هنوز حقوق‌ها رو واریز نکردن! همیشه این روز‌ها من تو سربالایی هستم و به سختی تا آخر برج رو می‌رسونم.
زن: خاک تو سر بخت سیاه من! بده من اون چایی رو!
مرد: حالا چایی رو کجا می‌بری؟
زن: درآر اون قند رو! تموم بشه باید برم از همسایه قرض بگیرم … یعنی دود اگزوز فولکس اکبرآقا سبزی فروش تو حلقت که عرضه نداری ۵۰ تومن پول پس انداز کنی واسه زنت! اون کارت یارانه رو زود بده بیاد، هی هیچی نگفتم پر رو
شدی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Meliss
موضوع نویسنده

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشد بخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
26,116
53,853
مدال‌ها
12
زن چایی را بر می‌گرداند توی قوری و با صدای بلندتر ادامه می‌دهد:‌ ای خدا، مردم شوهر دارن ما هم … یعنی نشد یه بار من یه چیزی از تو بخوام تو بگی حله!
مرد:‌ ای بابا؛ راستی من اصلا کاری نداشتم‌ها، اینقدر کنجکاوی نکن!
زن: حالا بگو چیکار داشتی، خودتو لوس نکن!
مرد: ولی پیرهنت خیلی قشنگه‌ها!
زن:‌ ها ها! گول خوردم، یادم رفت که دو زار پول نداشتی بهم بدی!
مرد: ببین! ما هر هفته با بچه‌های اداره یه تیم ۱۰ نفره می‌شیم می‌ریم سینما!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Meliss
موضوع نویسنده

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشد بخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
26,116
53,853
مدال‌ها
12
زن چایی را بر می‌گرداند توی قوری و با صدای بلندتر ادامه می‌دهد:‌ ای خدا، مردم شوهر دارن ما هم … یعنی نشد یه بار من یه چیزی از تو بخوام تو بگی حله!
مرد:‌ ای بابا؛ راستی من اصلا کاری نداشتم‌ها، اینقدر کنجکاوی نکن!
زن: حالا بگو چیکار داشتی، خودتو لوس نکن!
مرد: ولی پیرهنت خیلی قشنگه‌ها!
زن:‌ ها ها! گول خوردم، یادم رفت که دو زار پول نداشتی بهم بدی!
مرد: ببین! ما هر هفته با بچه‌های اداره یه تیم ۱۰ نفره می‌شیم می‌ریم سینما!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Meliss
موضوع نویسنده

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشد بخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
26,116
53,853
مدال‌ها
12
زن: خاک تو سر من با این بخت سیاهم؛ یعنی هر هفته می‌ری سینما، ولی …
مرد: نه نه! صبر کن؛ من همیشه داستان رو می‌پیچوندم، چون هر هفته یه نفر باید حساب کنه، اما فردا رو خودم قبول کردم؛ آخه رییس اداره هم میاد؛ تو پس انداز نداری به من بدی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Meliss
موضوع نویسنده

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشد بخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
26,116
53,853
مدال‌ها
12
مرد: نه نه! صبر کن؛ من همیشه داستان رو می‌پیچوندم، چون هر هفته یه نفر باید حساب کنه، اما فردا رو خودم قبول کردم؛ آخه رییس اداره هم میاد؛ تو پس انداز نداری به من بدی؟
زن: این پرویز خان هست، شوهر ملیحه، همون که کچله، ولی اون سه تار مویی که داره رو فرق از وسط می‌ذاره و هر هفته می‌ره انستیتو زیبایی مو تا آخرین کاتالوگ‌های مدل‌های جدید کاشت مو رو ببینه!
مرد: خب!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Meliss
موضوع نویسنده

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشد بخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
26,116
53,853
مدال‌ها
12
زن: این پرویز خان، اگه تو اداره بهش بستنی بدن، دستش می‌گیره با اتوبوس می‌آد خونه تا با همسرش بخوره! اونوقت تو هر هفته می‌ری با رفقات سینما؛ یعنی واقعا دود اگزوز اون فولکس اسقاطی اکبرآقا سبزی فروش تو حلقت با این زندگی که برا من درست کردی.

مرد: خفه کردی ما رو با این دود اگزوز؛ از کجا بنزین میاره می‌ریزه تو این قراضه؟ حالا واقعا نداری؟ زیر اون فرش ماشینیه همیشه ۱۵۰- ۱۰۰ هزار تومنی قائم می‌کردی، اما صبح دیدم چیزی نبود
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Meliss
بالا پایین