متفرقه •° وصـفِ حـالت رو با شـعر بگو! °•

[سرجوخه؛]

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
منجم کوکب بخت مرا از برج بیرون کن
که من از طالعم ترسم ز آهم آسمان سوزد...

 

[Eiman]

عمرم اگر شود به در ازای عمر نوح، کاری به جز غلامی حیدر نمی‌کنم.. دامن مزن به آتش این قیل و قال ها؛ از حق بگو! چنان‌که علی(ع) گفت، سال‌ها..

 

[ممد صنوبر]

دیوانه برقصد جامش جام می را
مستانه که آید غم شد روی پایان

اسمت بر زبانم هر باری بگویم
هرجایی که باشم فکرم سوی هجران

بی تابم الهی چشمی کن به عالم
تاریکی به راه هست دستی تو بگردان

آن ضعفم به قدرت ابلیسیس توانگر
دیگر من حلاکم آیین گشته ویران

 

[T.J]

مزاج نازکم حرف پریشان برنمی‌تابد.

- فیاض لاهیجی

 

[ZAHHRA]

بیخبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟!

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟!

شیخ بهایی​

 

[mobina01]

آيا كسی می ‌توانست بفهمد كه دوست داشتنِ او چه لذتی دارد
و آدم را به چه ابديتی نزدیک می ‌كند؟
آدم پُر می‌ شود، جوری كه نخواهد دلش برایِ آدمِ ديگری بلرزد

 

[ام کا اچ p.r]

من آن درسم که روز امتحانش را نمیدانی
همان آهنگ زیبا که زبانش را نمیدانی

مرا حل کرده ای پاسخ بدست آورده ای اما
از این ارقام طولانی یکانش را نمیدانی

نمازی بود در شهری میان راه دلبستن
وضو داری ولی وقت اذانش را نمیدانی

مرا چون عید فطری دوست داری،مشکلت اینجاست
به این عیدی که دل بستی زمانش را نمیدانی

محبت کافه ای شیک و تماشایی ست در تهران
که وصفش را شنیدی و نشانش را نمیدانی

به خاطر داشتی من را شبیه شعری از حافظ
که ترکیب درست واژگانش را نمیدانی


سعید صاحب علم.

 

[؛)Lunika]

گاه‌گاهی که دلم می‌گیرد
به خودم می‌گویم:
در دیاری که پر از دیوار است،
به کجا باید رفت؟
به کجا باید پیوست؟
حس تنهایی درونم می‌گوید
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سؤالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا اول و آخر توست

سهراب سپهری

 

[روژان]

آه، هرگز صد عکس
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمه‌ی ساکت پا را بر فرش
این که همراه تو می‌گرید، آیینه است.
تو همین چهره‌‌ی تنهایی!

هـ.ا.سایع
(هوشنگ ابتهاج)

 

[ZAHHRA]

ز کوشش ، به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید​