- Jul
- 1,274
- 3,396
- مدالها
- 7
♦️تا حالا در یک روز نیمه آفتابی به تکه های پراکنده ای از ابرها، نگاه کرده اید؟
🔹احتمالا در هر تکه ابری، تصویری از یک موجود یا حیوان خاص(مثلا یک گربه سرکش!) در چشمتان تداعی شده است!
🔹اما کسی دیگر، با نگاه به همان تکه ابر، یا آن تصویری که شما دیده اید را اصلا تجسم نکرده و یا موجود دیگری را دیده است!
🔹شما در اولین نگاه با اولین تصویری که دیدید، به سختی می توانید تصویر دیگری را تصور کنید! مگر زمانی که باد، ارام آرام، آن تکه ابر را از هم بپاشاند.
🔹وقتی هم که آن ابر در حال پاشیدن از هم است، درست مثل این است که واقعا آن گربه ای را که دیده اید، دست و پا و گوش و ... را از هم می گسلند و این گسست هم به سختی انجام می شود!
🔹در نوشتن یک داستان هم تصویر اولیه ای که برای ریخت سوژه فرض کرده اید، درست همانند ان گربه ی نقش گرفته از آن تکه ابر است!
🔹و اگر نتوانید تصویر را به هم بریزید، نمی توانید یک داستان فراگیر و جذاب بنویسید!
🔸هرگز به این فکر نباشید که حتما و حتما آن چیزی که در ذهنتان خطور کرده، تنها مسیر جریان داستان شماست!
🔸بگذارید باد تخیل به آن بوزد و هرجا که خواست آن را با خود ببرد.
🔸هر زاویه ای از آن می تواند دریچه ای باشد به یک واقعه و اتفاق خوب و باورنکردنی و بکر که مسیر داستان شما را زیر و رو می کند.
🔸مگر آنکه هدفی مشخص را از پیش طراحی کرده باشید که البته باز هم جزئیات را می توانید تغییر دهید.
🔹احتمالا در هر تکه ابری، تصویری از یک موجود یا حیوان خاص(مثلا یک گربه سرکش!) در چشمتان تداعی شده است!
🔹اما کسی دیگر، با نگاه به همان تکه ابر، یا آن تصویری که شما دیده اید را اصلا تجسم نکرده و یا موجود دیگری را دیده است!
🔹شما در اولین نگاه با اولین تصویری که دیدید، به سختی می توانید تصویر دیگری را تصور کنید! مگر زمانی که باد، ارام آرام، آن تکه ابر را از هم بپاشاند.
🔹وقتی هم که آن ابر در حال پاشیدن از هم است، درست مثل این است که واقعا آن گربه ای را که دیده اید، دست و پا و گوش و ... را از هم می گسلند و این گسست هم به سختی انجام می شود!
🔹در نوشتن یک داستان هم تصویر اولیه ای که برای ریخت سوژه فرض کرده اید، درست همانند ان گربه ی نقش گرفته از آن تکه ابر است!
🔹و اگر نتوانید تصویر را به هم بریزید، نمی توانید یک داستان فراگیر و جذاب بنویسید!
🔸هرگز به این فکر نباشید که حتما و حتما آن چیزی که در ذهنتان خطور کرده، تنها مسیر جریان داستان شماست!
🔸بگذارید باد تخیل به آن بوزد و هرجا که خواست آن را با خود ببرد.
🔸هر زاویه ای از آن می تواند دریچه ای باشد به یک واقعه و اتفاق خوب و باورنکردنی و بکر که مسیر داستان شما را زیر و رو می کند.
🔸مگر آنکه هدفی مشخص را از پیش طراحی کرده باشید که البته باز هم جزئیات را می توانید تغییر دهید.