جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

پاکت‌نامه ◇نامه‌‌هایی به آمین اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک◇

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته پاکت‌نامه توسط اول شخص مفرد با نام ◇نامه‌‌هایی به آمین اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک◇ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,650 بازدید, 22 پاسخ و 30 بار واکنش داشته است
نام دسته پاکت‌نامه
نام موضوع ◇نامه‌‌هایی به آمین اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک◇
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
Negar_1726381931502.png
گیرنده : آمین
ژانر : عاشقانه، تراژدی
نویسنده : اهورا تابش
مقدمه :
به ثبت بیست و هشتم دی ماه
در راستای آخرین مسیر تلخ دیدار در نی نی چشمان تو
زیر آسمان بی‌آفتاب، مغلوب از سرزنش تلخ قلب خود، به خداحافظی بی گفتگوی تو از ارتفاع تیره‌ی قتلگاه زندگی‌ام دیوانه‌وار پشت به دوست داشتن‌های از دست رفته ام به آخرین صدایت در افق سرد گوش می‌سپارم

 

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1000008684.png عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب پاکت‌نامه]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمینِ من
دلم برایت تنگ شده است،
دلم برای نوازشی لطیف تنگ شده است.
هنگامی که تورا می‌بوسم،
رویاهای تورا
آرزوهایت را
حرف‌های تورا، خنده‌هایت را
شهامتت را و عشق‌ات را به من
و رهایی‌ات از من را به پاهای تو بوسه می‌زنم
که گویی به اینجا بازگشتند و دوباره رفتند
می‌دانم که دیگر ماندنی نیست
اما حداقل کمی بیشتر بمان تا اندکی بیشتر بتوانم به سیمای تو خیره شوم.
دیگر طاقتم تا شده است
خسته شده‌ام
چرا کمی خودت را برای من نگه نمی‌داری ؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمین جانم
احساس می‌کنم از زمان تولدم تا مرگم
زمان با دیوارهای ناملموس‌اش می‌خواهد مرا احاطه کند‌.
گویی از زمان رفتنت با قرن‌ها، سال‌‌ها و دقیقه‌ها سقوط می‌کنم.
زمان از نظر تو چیست محبوبم ؟
یک سقوط است یا تنها یک دیوار
لحظه‌ای گذرا می‌بینم که زمان به درنگی آسوده است.
به یادِ تو که می‌افتم دنیا برایم‌ نیمه باز می‌شود
و نیم‌نگاهی می‌بینم که ملکوت آراسته‌ای
بی‌جنبش و شناور سر ساعتی باز می‌ایستد
حضورت همچون حقیقتی در قرن من است؛
زمان‌ها، ساعت‌ها ، شماره‌ها و واژه‌ها برایم مدفون شده‌اند دیگر...
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمینِ بی‌همتای من!
چقدر جای تو در کنار من، در نگاه من خالی است؛
انگار هیچ زمان بی تو نیستم...
دلم برایت تنگ شده است، نفسی که من می‌کشم به یاد تو است
آمینِ من
قلبم دیگر نمی‌تپد، مگر این که بداند تو دوباره به یادش هستی تا زندگی را از نو شروع کند!
ای کاش این دوری بین‌مان وجود نداشت
می‌توانستم تورا برای همیشه در کنار‌ خودم داشته باشم
تورا در آرام‌ترین و خوش‌ترین لحظات عمرم...
آمین جانم
دوباره غرق در رویایی پوچ شده‌ام
رویایی که در آن با تو، در خانه‌ی کوچکی زندگی می‌کنم
به خودم آمدم!
انگار سال‌ها است که در آن خانه زندگی کرده‌ام!
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمین خوب من
در آخر این زمستان من آخرین بازدمم را رها می‌کنم
به گل‌های لیلیوم سقف خانه خیره می‌شوم، دیگر سرم را بر نمی‌گردانم تا مبادا کسی را بشناسم
مبادا کسی مرا بشناسد
«و بداند که مرمرهای سخت را برای زنم جلا داده‌ام»
نامت را به دوش می‌کشم و در پی‌ات افتادم
پا برهنه در اینجا به دنبال مهتابی می‌دوم که رازهای بین من و تورا با خود می‌برد
در این زمین دیگر بی تو نمی‌توانم عاشقی کنم
آمین من
آن نقره‌‌های سپیدار تاجت را به یاد بیاور
که چطور بازدم را در این زمین برای من سخت می‌سازند
حال مرا ببین ک چطور با سرافکندگی از این پیمان بازگشته‌ام
و در نبود تو وداع تلخی با تاریخمان می‌کنم.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمین، عزیز‌تر از جانم!
در بین این شاخساران جاوید در ماتم سال‌های سخت نشسته‌ام.
قلب من به سمت سال‌های سخت اوج می‌گیرد و بادی به سوی شاخه‌های درخت آلبالو
به موازات اضطراب شقیقه‌هایم می‌وزد.
و آنگاه من برای ندیدن روزهای بهترِ بدون تو، در گودال غریبه‌ای در تاریکی سایه‌یِ درخت آلبالو رها می‌شوم.
من در اینجا در ماتم نبود تو با پوست و استخوان از درخت آلبالو آویزان می‌شوم.
و نام تورا در روزهای محال زندگیم، در سایه‌ی گیسوان از رنگ رفته‌ات، در عروسی گل‌های لیلیوم فریاد می‌زنم!
و صدای من بر زنجیر‌های صلیب عشق شنیده خواهد شد؛ آنگاه که بر نبودنت خواهم سوخت.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمینِ از دست رفته‌ی من،
من در آماج آخرین نگاهت، در غرور دقایق خونین پوش، به یاد سیاهی چشمانت در آن لحظه هراسان
دست‌هایم را به عرشه روح طنین‌اندازت و نگاهم را، در برهوت چشمانت در حوالی قلبم می‌اندازم.
تورا در ابعاد خویشتن، جایی در
«کومه‌هایِ بوسه و کتیبه‌هایِ عریانی » در بر می‌گیرم.
تورا از دقایق اسارت الیاف کفن‌پوشت، در همان حوالی در ضیافت رقص گل‌های لیلیوم، در هلهله‌ی پرندگانِ آمین، بر بستر فریاد‌های غمناکم می‌بندم و روح تورا تا ابد بر گستره‌ی آب‌های ابدی به آغوش می‌کشم.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
و تو حدیث غمِ زندگی‌ام، آمین!
اینک پرنده‌ها از شاخه‌های خود گریخته و من بی‌تو از قله‌های سرخ با نغمه‌ای شقاوت‌انگیز
در میان انبوه بِیرَقِ‌های گچی و سرد، با چشمانی بسته در نبودت زانو می‌زنم و با دهانی بسته به آغاز و انجام جهان بی‌تو می‌گریم.
در امتداد متروک این اعماق پهناور، در خصم هنگامه‌یِ نیاز
به اعتراض و اعتراف از جنس سکوت
در لحظه‌های انتظار و انزوا در ابعاد ممنوعه زندگیم، پژواک مقدس آن پرنده‌ی خیسِ ماسیده در میان هیچ و هرگز
از سر می‌دهم.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمین، دلتنگی روزهای بی‌حادثه‌ام
چکیده‌ای از زیبایی‌ ناب‌ات را در خیال‌های مه‌آلود من پراکنده کن؛ و در تبعیدِ روح محرومم از زندگانی
بار دیگر بیدار شو و به سراغم بیا و بدان که « قلب‌ام دوباره در خلسه طنین می‌افکند »
بار دیگر بیدار شو تا من بتوانم از این همهمه‌ی گسترده‌یِ گورستان پا پس بکشم و به رویاهای پوسیده‌ی ذهنم
هنوز بیاموزم و بدانند که تو در زیر خاک‌های خونین دفن نشده‌ای...
برایت ادعا می‌کنم، ادعای دوست داشتن از ته دل « و در خیابان‌های این پایتختِ بیگانه
چون کولیِ سیاه‌پوشی سرگردان‌ام »
و زیبا می‌نگرم، زیبا دل می‌بندم به امید واهیِ دیداری دیگر با تو.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین