جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

پاکت‌نامه ◇نامه‌‌هایی به آمین اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک◇

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته پاکت‌نامه توسط اول شخص مفرد با نام ◇نامه‌‌هایی به آمین اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک◇ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,645 بازدید, 22 پاسخ و 30 بار واکنش داشته است
نام دسته پاکت‌نامه
نام موضوع ◇نامه‌‌هایی به آمین اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک◇
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
و تو آمین، « بانوی غم‌های عمیق زندگی‌ام »
شب از مهریر زمستان و آواز پریشانی من، غمگین است و به بهانه‌ی یقین شکستن جانِ تو در پس آرزوهای مرده، در شکوه از دست رفته از اینجا رخت بسته است.
به خود گفتم دیگر بار از نوع شروع می‌کنم و با تو سخن می‌گویم، نامت را به زبان می‌آورم و دستانت را می‌گیرم،
« اما باز هم هیچ، دیگر چیزی نیست . »
خیال و وهم مرا در بر گرفته و گویا خواب سنگینی بر من چیره شده است.
من با احساس شکافت پذری از آلودگی ذات خود دور می‌شوم و به سمت چهره‌های یخ‌زده‌ی در تاریکی غمبار خیال‌پردازی عشق در افق‌های دور دست می‌روم
.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
آمین، دلدار دلداده‌ی من
چقدر دوستت دارم، صدایم به هنگام آن شادی بادآورده از تقدیر پنهانمان گره می‌خورد و آن هنگام بود که مرگ زود به سراغت آمد و تو هرگز احساسات و تعلق خاطر من را نیافتی.
سهم من از تو از میلیارد‌ها سال حرکت و حیات به اندازه‌ی یک شب محروم از هیبت و عشق زندگانی با تو بود
و من در حبس و تبعید از دلتنگی چنان دلبسته‌ام به تو که بار دیگر سایه‌ای گسترده‌ی اشک بر من چیره می‌شود
تو جایی در میان گل‌های لیلیوم در آخر این شب
سرد و بی‌جان دراز کشیده‌ای و من برای سالیان نزدیک بدون تو
با نغمه‌ای نو با سوگند به روح جوانت
در برابر سرمای سیاه پا برهنه فریاد برخواهم آورد از درد، که عاشقی بد اقبالم.

برای بیتا همسر از دست رفته‌ام

پایان.
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین