جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اپیزود ○خیال بافی نکن اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک○

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اپیزود و پادکست توسط اول شخص مفرد با نام ○خیال بافی نکن اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک○ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 439 بازدید, 3 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اپیزود و پادکست
نام موضوع ○خیال بافی نکن اثر اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک○
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
عنوان : خیال بافی نکن
ژانر : تراژدی
نوع اثر : اپیزود
نویسنده : اهورا تابش

خلاصه :
خیال بافی نکن!
مگر نمی‌بینی مردم در ازدحام یکدیگر گم شده‌اند
دود شده‌اند...
هیاهوی جز لغزش خورشید بر چهره‌ها نیست
هرکداممان با سوگند به حقوق بشر
تقویم شقاوت و حیله‌ایم.
خیال بافی نکن که کسی را چندان نمی‌شناسم؛
باید خیره شویم …
کومه هایِ مان را
با دستانِ پینهْ بسته
تقسیم کنیم.










 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
اپیزود یک :

بازم یک روز مسخره و پر مشغله!
( زمزمه)
بیشتر شبیه به یکی از روزهای سرد زمستونی بود که دلتنگی تو اون موج می‌زد. آدم تو زمستون و سرما بیشتر حس می‌کنه که نیاز به یه دست داره.
یاد اون روز افتادم؛ یاد قهقه‌ای که از سر ذوق زیاد زد
و بعد صورتش رو اینور کرد و لبخند کمرنگی چاشنی لباش کرد.
پنج سال می‌گذره، یه وقتایی میشه که بعد از یه مدتی نمی‌خوای یه سری چیزارو تجربه کنی.
می‌بوسی و می‌ذاریشون کنار!
حتی با یاد آخرین دفعه‌ای که اون آدم خاص زندگیت رو دیدی و باهاش یه دوران سرد رو تجربه کردی، چشات پر از اشک نمی‌شه
حسرت خیلی چیزارو دیگه نمی‌خوری!
یادمه به خودم می‌گفتم که هیچ‌ک.س اندازه اون دوست ندارم و این دوست داشتن دیگه پیش نمیاد.
دیگه جاهای به یاد موندنی که با اون رفتم نمیرم
( خندید )
اون برای من زیباترین یارم بود
خاص‌ترین فرد زندگیم؛ من اون رو متفاوت‌تر از بقیه می‌دیدم
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
اپیزود دوم :

امسال تو شش سال از چیزی که قرار بود حقم باشی کمتر هستی.
دوهزار و صد و هفتاد روز کامله که نیستی
شاید ماهی چهار بار، پنج بار ، هفت بار شایدم ده بار چمیدونم
اصلا از قانون‌های جایی که رفتی سردرنمیارم مهم اینه که نیستی دیگه
نیستی!
حالا میخواد نصف روز بشه یا کل روز
( لبخند.. )
قشنگه
بیست روز بعد میگم، نمیدونی برای بیست روز بعد چه برنامه‌هایی ریخته بودم!
( قهقه کوتاه )
اینجا نه دیگه خبری از بارونیه نه برفی
نه رهگذری
فقط نمی‌دونم چرا اینقدر سرد و سوزناک میشه اینجا
چاره‌ای ندارم دیگه، باید خودم چند دور پتو بپیچم.( نفس عمیق )
آه که چقدر عاشقی می‌چسبه
فکر تو در حدی تو افکار من جریان داره فقط اسم تورو صدا می‌زنم و بس
عشقم به تورو اون کنج ذهن و خاطرم نگه داشتم تا خاک فراموشی روش نشینه.
( لبخند )
تو تمام خیال من هستی










 

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین