جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {با دستانی سرد و بی‌روح} اثر •رستاخیز کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط رستاخیز با نام {با دستانی سرد و بی‌روح} اثر •رستاخیز کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 991 بازدید, 22 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {با دستانی سرد و بی‌روح} اثر •رستاخیز کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع رستاخیز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
نام دلنوشته : با دستانی سرد و بی روح
ژانر های دلنوشته : درام ، اجتماعی
نام نویسنده : رستاخیز
ناظر: @vian
مقدمه :
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن و آن زمان که مرا در آغوش میکشی به من نگو دوستت دارم.
دروغی بگو که باور کردنش برایم آسان باشد.
به چشمان معصومم نگاهی آغشته به خ*یانت می کنی و من نگاهم را از چشمانت می دزدم.
بازی چشم ها آغاز شده است.
مرا محکم سر جای خود بایستان به گونه ای که نتوانم کوچک ترین حرکتی بکنم
لب هایم خشک شده
فقط تو می توانی آن ها را تر کنی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
1688417603393-png.160440

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین - قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[همگانی - تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ - درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد - تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - تاپیک اعلام پایان دلنوشته کاربران]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن و آن گاه که مرا در آغوش می کشی به من نگو دوستت دارم.
به من دروغ بگو و هنرمندانه این کار را انجام بده.
دروغی بگو که باور کردنش برایم آسان باشد.
لب هایت را روی لب هایم بگذار و به من دروغ بگو.
دروغی زهرآگین تر از دروغ قبلی.

دروغی که به راحتی آن را باور کنم زیرا دروغ ها تو را به هدف نزدیک می کند.
 
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
با دستانی سرد و بی روح مرا محکم نگه دار.
نگذار از جای خود حرکت کنم و باز به من دروغ بگو.
دروغی شیرین که باور کردنش برایم آسان باشد.

هر دروغی به من بگو ولی نگو دوستت دارم زیرا این دروغ تکراریست و باور کردنش برایم دشوار است.
دستان پرمهرم را به آغوش بی رحمت هدیه می دهم.
امشب انعکاس مهتاب در این خانه نیست و ستارگان از چشم انداز این خانه ناپدید شده اند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن و با خشونت بیشتری این کار را انجام بده.
مرا محکم سر جایم نگه دار تا نتوانم کوچک ترین حرکتی بکنم.
به من دروغ بگو.
دروغی شیرین و زهرآلود اما به من نگو دوستت دارم.

این دروغ باور کردنی نیست.
برای این کار نیازی به تهدید نخواهی داشت.
من در برابر تو ناتوانم.
 
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
از بس سیگار کشیده ام لب هایم خشک شده.
فقط تو می توانی آن ها را تر کنی.
فقط تو می توانی اینگونه ماهرانه دروغ بگویی.
گرمای وجودم را به سرمای بی روح بدنت هدیه می کنم.

این گرمای معصومانه امشب از آن توست.
امشب ماه نمی تابد.
امشب ستارگان بی فروغ هستند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
طوری مرا محکم بگیر که نتوانم کوچک ترین حرکتی بکنم.
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن و اجازه نده مانع تو شوم.
چشمانم را از نگاه وحشی ات می دزدم آن گاه که به من هنرمندانه دروغ می گویی.
بازی چشم ها آغاز شده است.

می خواهم بیشتر از دروغ ها لذت ببرم.پس هنرمندانه بگو.
امشب تا سحر با تو خواهم ماند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
ماهرانه من را در جای خود نگه دار.
لب هایم خشک شده.
فقط تو می توانی با گفتن یک دروغ آن ها را تر کنی.
مش*روب روی میز است.

این باعث می شود تا دروغ ها را آسان تر باور کنم.
امشب بدنم میزبان دستان هنرمند توست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
با چشمانی لبریز از خشونت به من نگاه کن.
نگاهم را از تو می دزدم.
بازی چشم ها تمامی ندارد.
با دستانی سرد و بی روح به من تج*اوز کن.

به من اجازه نده مانع تو شوم.
بدنم گرم است فقط با لمس دستان بی مهر تو سرد می شود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

رستاخیز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
136
1,591
مدال‌ها
2
من را حریصانه استشمام کن.
فقط تو می توانی اینگونه دروغ بگویی.
به من تج*اوز کن و از هیچ چیز نترس.
اینجا غیر از خدا کسی ما را ندیده است.
بازی چشم ها تمامی ندارد.

نگاهم را از نگاه وحشی چشمانت می دزدم.
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین