جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● دلتنگے‌هایم از مـ🥀ــهرانه عسکری ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط 🔗مهرانه عسکری 📎.♡ با نام ● دلتنگے‌هایم از مـ🥀ــهرانه عسکری ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,432 بازدید, 32 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● دلتنگے‌هایم از مـ🥀ــهرانه عسکری ●
نویسنده موضوع 🔗مهرانه عسکری 📎.♡
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط 🔗مهرانه عسکری 📎.♡
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
موضوع دلنوشته: دلتنگی‌هایم
دلنویس: مهرانه عسکری
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @AYSU
ویراستار: @DOonYa
کپیست: @Hilda;
مقدمه:
دلتنگی درد عجیبی روی قلب ما انسان‌ها است.
دردی که درمون نداره مگر در بعضی موارد... .
دل‌تنگی برای هر کَس متفاوت است. مثلاً برای عاشق و معشوق مانند بیماری ام اس است و خیلی سخت است، خ*یانت بدنت به خودت، برای دو دوست صمیمی، مانند ایست قلبی است.
خلاصه که این دلنوشته، نامه‌هایی است از طرف یک شخص دلتنگ به مخاطب خاصش.

"امیدوارم لذت ببرید"

زندگی‌ات یک قصه‌ ایست که توسط یک خدای خوب نوشته شده!

توجه خواننده‌ی عزیز:
هیچ‌کدام از پارت‌ها به هم مربوط نیست.

1.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,569
6,489
مدال‌ها
12
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png





عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
خیلی دلتنگت شدم
اما نمی‌دونم،
خیلی رو چه جوری بنویسم،
که خیلی خونده بشه… .
حتی بهترین استادهای ادبیات هم
در نوشتن این «خیلی» بی‌سوادترین آدم‌های روی زمین می‌شوند.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
منتظرم اون روز برسه که بیای بگی؛
هیچ‌کَس اندازه تو دوستم نداشت میشه برگردم پیشت؟
یا یک روز بیای و بگی اصلاً به من فکر هم می‌کنی؟
و من، با تمام دل‌تنگی‌هایم بگویم :
- درسته لوکیشنت ازم دور بود ولی تو، جات همیشه وسط قلبمه لعنتیِ من.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
روی صندلی همیشگی‌مان نشسته بودم و به خنده‌های دلبرانه‌ات داخل عکس نگاه می‌کردم که یک‌دفعه، دختر بچه‌ای عجیب زیبا،
کنارم نشست و گفت :
- چی تُده! چِلا گِلیه می‌تُونی؟
(چی شده! چرا گریه می‌کنی؟)
لبخندی زدم و درحالی که دستی روی سرش می‌کشیدم پرسیدم:
می‌دونی دلتنگی‌ یعنی‌ چی؟
سرش رو کج کرد و گیج خیره‌ی چشم‌های خیسم شد، با همون لبخند خودم جواب خودم و دادم:
یعنی‌ با‌ دیدن‌ خندش‌ تو‌ عکس‌ گریت‌ بگیره!
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
این روزها... .
قلبم سخت درد می‌کنه؛ کاش یه لحظه می‌ایستاد تا ببینم دردش چیه؟!
حتی دکترها هم بهم گفتند که قلبت مشکلی ندارد اما، پس این لامصب چرا درد می‌کند؟
آها، فهمیدم! می‌دونی بخاطر چیه؟
بخاطر این که توی لعنتی از پیشم رفتی و من، هر ثانیه بیشتر دلتنگت میشم.
اونقد دلتنگتم که توانایی اینو دارم‌ دستمو فرو ببرم تو سینم قلبمو دربیارم بگم:
- آروم باش زبون نفهم، آروم... .
می‌فهمی حال قلبمو؟!
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
خیره به چشم‌های زیبایش که سخت‌ترین معادله‌ی جهان بود لب زدم:
- مشکل فاصله نیس‌
حتی اگه کل روزمم با تو سر کنم درست همون لحظه‌ای که میری
دلم برات تنگ میشه... .
و اون فقط توی چشمام زل زد و گفت :
- خب که چی؟ حالا میزاری برم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
دکتر روانشناس جلوم نشست و پرسید:
چرا خودت رو معرفی کردی و گفتی یک جنایت‌کاری؟
- چون من یک جنایت‌کارم.
نفسش را بیرون فرستاد و دوباره پرسید:
- خیلی خب، کدوم کارت جنایته؟
-مرور خاطرات، احمقانه‌ترین جنایتیه که آدم در حق خودش می‌کنه... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
دلتنگی که دست خود آدم نیست، انگار یهو یک چیز دور قلبت و گلوت می‌پیچه و می‌خواد خفت کنه.
کلاً یهویی میاد سراغت. اصلاً دلتنگی یک مرضه که فقط در آدم‌های خسته ولی خوشحال دیده میشه.
دلتنگی توی زندگیت خیلی تاثیر داره مثلاً توی خوابت، وقتی دلتنگ باشی هزار بارم از این شونه به اون شونه غلت بزنی، شب صبح نمیشه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
303
1,502
مدال‌ها
2
من هیچ‌وقت تایم‌های خاص رو تشخیص نمیدم برای مثال:
آخرین باری که لبخند زدی بهم، یا
آخرین باری که دوستت دارم رو دم گوشم زمزمه کردی، یا هم آخرین باری که توی بغلت مچاله ام کردی، یا آخرین بازی که بغلت کردم.
ای کاش‌ می‌دونستم‌ دفعه‌ آخره و‌ محکم‌‌تر‌ بغلت‌ می‌کردم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین