جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● سکوت پر‌حرفم اثر اسماء براتیان ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Dijor با نام ● سکوت پر‌حرفم اثر اسماء براتیان ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 940 بازدید, 22 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● سکوت پر‌حرفم اثر اسماء براتیان ●
نویسنده موضوع Dijor
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Dijor
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
Negar_1715551841029.png عنوان: سکوت پر‌حرفم
نویسنده: اسماء براتیان
ژانر: تراژدی
ناظر: @vian
ویراستار: @سپید

کپیست: @الههِ ماه؛
خلاصه: اولین سکوت را در پرصدا‌ترین روز زندگی‌ام تجربه کردم؛ روزی که تو رفتی و من از غم نبودنت، از ترس دیدن رفتنت، برای همیشه بی‌صدا شدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
12,995
مدال‌ها
17
1000001868.png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
زمانی که جثه در حال سقوط تو را دیدم؛ گویی تمام آرزوهایم به همراه روحی که از کالبدت خارج می‌شد پر‌پر شد. با رفتنت لبخند را از من گرفتی و حال همچو رباتی بی‌دل تحمل می‌کنم زخم زبان‌‌ها را.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
آخرین کلمه‌ای که توانستم بر زبان بیاورم نام زیبایت بود.
بابا! واژه‌ای که واژه پرنقش زندگی‌ام بود. بابا‌جانم، آرزو می‌کنم همان‌گونه که از هفت طبقه آن ساختمان سقوط آزاد را تجربه کردی، حال در بهشت در قصری با هفت طبقه باشی.
 
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
کرب‌هایم در قلبم انباشته شده و دیگر کسی آن‌قدر وقت ندارد تا با زبان اشاره برایش از اندوهم بگویم. به وسعت کوکب‌هایی که در آسمان نقش بسته‌اند ناگفته در فوادم دارم و به اندازه سکوت‌ هر فردی بی‌صدا ماندم.
 
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
ارتعاش دستانم مرا خاطر‌نشان می‌کند که دیگر تو را ندارم، خبر‌آورک آرمان‌هایم با آخرین نفست پر‌پر شد. پلک‌های تو که روی هم می‌نشینند دخترک محنت کشیده‌ات آخرین واژه‌‌اش را با لکنت بیان می‌کند:
- بابا!
 
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
کلامم یاری نکرد تا ادامه‌ دهم جمله ناتمامم را. ولی حال با این قلم که از خون‌دل‌هایی که خورده‌ام بیشتر از نزدیکانم آگاه‌ست، می‌نگارم:
- بابا، دوستت دارم!
 
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
هنوز هم دستان پر‌پینه‌ات را که با خون تنت اُنس گرفته بود را از یاد نبردم، هنوز لخته‌های خون میان موهایت را به یاد دارم و هنوز همچو گذشته منتظر هستم تا به خانه بیایی و من خود را در آغوش پرحب تو جای دهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
مادرم با گونه‌های خراشیده و چشمانی که سرخی به آن‌ها قالب شده دلیل سکوت را می‌پرسد؛ بر سر و صورت خود می‌کوبد و عاجزانه التماسم می‌کند حرفی بزنم!
بغض می‌کنم و خسته‌ام از تقلای حرف زدن و نتوانستن.
 
موضوع نویسنده

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,200
مدال‌ها
5
هر روزت را برای لبخندم اهتمام کردی، و واحسرتا که ما آدم‌ها گاهی به اندازه تلاشی که در زندگی می‌کنیم، پاداش نمی‌گیریم. روز میلادم رفتی و هر‌ بار این روز همچو شبی برایم دلگیر است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین