جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● قرار بی‌قراری راضیه کیوان نژاد ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Raaz67 با نام ● قرار بی‌قراری راضیه کیوان نژاد ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 720 بازدید, 26 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● قرار بی‌قراری راضیه کیوان نژاد ●
نویسنده موضوع Raaz67
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 0
بازدیدها 0
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط Raaz67
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
Negar_1699200003370.png
نام دلنوشته: قرار بی‌قراری
نویسنده: راضیه کیوان نژاد
ژانر: عاشقانه
ناظر: @ام کا اچ p.r
کپیست: @الهه ماه :)
مقدمه:
در آن خزان پاییزی روزهای بی‌قراری‌ام که روز به روز برگ‌های شاخه‌ی سلامتی‌ام زرد می‌شد و از شاخه‌های تنه‌ی تبرزده‌ام به زمین می‌افتاد، چشم به راه کسی نبودم، آمدی و در گوشم آرام‌آرام ناگفته‌های خودت را نجوا کردی، همان‌هایی که برای ماندن پایش، مرد می‌خواهد. باورش سخت بود، اما معجزه‌های خدا بی‌صدا می‌آیند و روزنه‌ی امیدی بر داستان زندگیمان می‌شوند. روزنه‌ی امید این روزهایم تو بودی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,459
15,248
مدال‌ها
11

1000008683.png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات
]​
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
تا ابد برایم بمان! برای من که از شدت درد، گاهی دیوانه می‌شوم و آواز رفتنت و رفتنم را سر می‌دهم، اما تو مصمم‌تر از همیشه در کنارم می‌مانی و حتی سرت را برنمی‌گردانی، آن‌ وقت از ترسِ از دست دادنم، تیله‌ها‌ی عسلی‌ات را میخ‌کوب‌تر از همیشه به بندبند وجودم سنجاق می‌کنی که مبادا شاهد رفتنم باشی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
تا ابد دست‌هایت را شانه‌ی موهایم کن و رج به رج بافتن‌شان را به خاطرت بسپار و گیسوکمندجانت را نثار روح زنانگی‌ام کن و تارهای سپید میان آبشار طلایی‌ام را مانند اوایل دیدارمان شروع به شمردن کن و با ذوقِ مردانه‌ی ابهت گونه‌ات به تعداد ساله‌های با هم بودنمان بی‌افزا.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
سپیدی نقره مانندش را فقط ما می‌دانیم، که از کنار هم بودن‌مان آن‌طور رخت سیاهشان را جمع نکرده‌اند. ما فقط می‌دانیم که، فصل روزگارِ این روزهای طاقت فرسای زندگی‌ام، همیشه زمستانی شده و آن‌قدر فصل سرمای وجود از دردم را طولانی کرده که گلوله‌های برفِ غم و رنج، خروارخروار به روی گیسوانم نشسته‌ و رنگ سپیدش را به روی تک‌‌تکشان تا ابد مانند رد پا باقی گذاشته است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
باد خزانِ بیمارگونه‌‌ی روزهای پردردم، خزان زردش را به گونه‌های گل‌گونم داد و درد دلهره‌آوری که توانم را به کف آخر ترازویش رسانده بود، تو را هم از پا درآورد و تارهای خرمایی زیبای تو را هم کم‌کم به سپیدی مبتلا کرد و تو راضی‌تر از همیشه لبخند زدی که در این مورد هم هم‌پای من بودی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
امّا من با هر بار سپید شدنشان زخمی بزرگ بر قلبم می‌نشیند و دردی به دردهایم اضافه می‌شود، تو باید همیشه جوان باشی، موهایت باید همیشه همان خرمایی رنگِ نخلِ سرت باشد تا به تیله‌های عسلی‌ات بی‌آیند. تو پیر شوی جامِ عمرِ مرا هم روزگار بیشتر سر می‌کشد؛ امّا با این حال موهایت را حتی سپید هم دوست دارم چون از آن توست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
هر بار از این طبیبان سپید پوش روانه‌ی دیگری می‌شدیم و هر کدام با تبر بر روح و قلب زخمی‌ام پس از دیگری، تیشه بر ریشه‌ام می‌زدند و من با کمر شکسته زیر بار حرف‌هایشان شاخ و برگ‌هایم می‌ریخت، تو بودی که روحِ از دست رفته‌ام را دوباره آب و کود دادی و جوانه‌هایِ روح تضعیف شده‌ام را با جان و دل همچون باغبان، هرس کردی و منتظر شدی تا شکوفا شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
می‌دانی آن‌ها هیچ‌گاه نمی‌فهمیدند که چگونه با نطق‌های بی‌رحمشان که طوطی‌وار روانه‌ی بند‌بند وجودم می‌کردند، جوانه‌‌های امیدی را که تو خود با دستانت در قلبم می‌کاشتی، یکی‌یکی به گل یَأس تبدیل می‌کردند که فقط از نامش ناامیدی می‌بارید و بو و عطر خوشبوی حقیقی گلِ یاس را نداشت.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,352
18,737
مدال‌ها
7
امّا برایم عجیب بود که تو هیچ‌گاه ناامید نشدی! همیشه نگاهت به آسمان بی‌کران نویسنده‌ی روزگارمان بود و هر بار به جای آن‌که خسته شوی گرمای وجودت را بر آشیانمان بیشتر می‌کردی و با هر جان کندنی بود از تبر دست طبیبان استفاده می‌کردی و برعکس آنان، با آن بر درخت ناامیدی‌ام می‌زدی و از هیزم‌های دست سازت برای شعله‌ور شدن عشقمان استفاده می‌کردی.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین