فایل شده ● ماه من اثر مینا طویلی‌زاده ●

[مینا طویلی زاده]

عنوان: ماه من
نویسنده: میناطویلی زاده
کپیست: @ARALIYA
***
مقدمه:
چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشب ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟​

 

[مینا طویلی زاده]

- آروم باش، تو نباید خودت رو ببازی باید بشینی و درست فکر کنی.
- پس تکلیف قلبم چی می‌شه؟
- نبودن کنار کسی که دوست نداره، بهتر از بودن و نادیده گرفته شدن هست این رو یادت باشه.

 

[مینا طویلی زاده]

- چطور می‌تونی انقدر خونسرد باشی؟
- چرا نباشم؟
- نمی‌بینی دارن دست به تخریب کردنت می‌زنن؟
- این‌ها واسه من انگیزه‌ای بیش نیستن.
- دیونه شدی؟!
- البته که نه!
- تخریب کردن و بی‌آبرو کردنت بهت انگیزه می‌ده؟
- بذار هر‌چقدر که می‌خوان تخریب کنن، من سخت‌تر به راهم ادامه می.دم.
- تا حالا کسی بهت گفته؟
- چی رو؟
- این‌که تو قوی‌ترین هستی!​

 

[مینا طویلی زاده]

- ببینم، تو چهره این پسر رو یادت هست؟
پوزخندی زدم و گفتم:
- مگه می‌شه آدم چهره قورباغه رو یادش بره!
خندید و گفت:
- خب بگو ببینم، چجوری‌ها بود؟
با کمی تردید و کنار گذاشتن غرورم گفتم:
- خب، از حق که نگذرم خیلی خوش‌پوش و خوش‌قیافه بود، ولی همین‌که اخلاق نداشت پوچ بود.

 

[مینا طویلی زاده]

- واقعیتش فکر نمی‌کردم مهربون باشی!
- همه فکر تورو دارن، فکر می‌کنن برج زهرماری بیش نیستم.
- و یک آدم بی‌احساس.
- من کاملاً آدم احساساتی هستم.
- اون هم تو!
- مگه من چه چیزی‌م هست؟
- هیچی، ولی اصلاً بهت نمیاد.
- این رفتارم رو دوست دارم.
- چطور؟
- چون باعث می‌شه احساساتم رو خرج هرکسی نکنم.

​

 

[مینا طویلی زاده]

- خسته شدم.
- از چی؟
- این این‌که، با هر کسی دردودل کردم آخرش من رو مقصر دونست.
- خب دردودل نکن!
- نیاز دارم به کسی حرف‌هام رو بزنم.
- تو، شخصی رو داری که هیچ‌وقت سرزنشت نمی‌کنه و تو رو مقصر نمی‌دونه.
- کی؟!
- الله (خدا)

 

[مینا طویلی زاده]

- خیلی دوست دارم یه بار دیگه برگرده... .
- تو هنوز منتظر اومدنش هستی؟
- آدم مگه می‌تونه منتظر عشق زندگیش نباشه؟
- آره! کسی که عاشقت هست هیچ‌وقت رهات نمی‌کنه.
- ... .

 

[مینا طویلی زاده]

- چرا همیشه سخت می‌گیری؟ همیشه جنگ و دعوا، هر حرفی که می‌زنم باید در راجبش یک ماه تمام توضیح بدم که منظوری ازش نداشتم. خسته شدم!
- چون حرف‌هایی که می‌زنی، همه‌شون منظوردارن! چرا متوجه نیستی؟
- ببین، حرف‌های من، منظور دار نیستن؛ منتهی تو دنبال بهونه‌ هستی که از هر کدومشون یه منظوری بگیری و دعوا درست کنی.
- آره درست فهمیدی، چون دیگه هیچ حسی بهت ندارم می‌فهمی؟! حسی ندارم!
- ... .