- Feb
- 5,845
- 8,853
- مدالها
- 5

دلنوشته: پاشو پدر صبح شده
نویسنده: دنیا احمدی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @ویتامین
ویراستار: @حنا نویس
کپیست: @girl of the night
خلاصه:
پدر جایت خوب است؟ دیگر درد نداری؟
سرفههایت خوب شد؟ بدون دختر کوچکت خوش میگذرد؟
آخرین مکالمهمان را بیشتر اوقات مرور میکنم.
همان شب که وسطِ اتاق نشسته بودم و خانهسازی میکردم، غافل از اینکه داشتم خانه خراب میشدم.
گفتی:
- وقت خواب است دنیای من، پدر میخوابد تا فردا با صدای دخترکش بیدار شود.
صبح روز بعد هر چهقدر فریاد زدم، پاشو پدر صبح شده؛ نشنیدی،
پدر الان سالهاست دیگر برایم صبح نمیشود!
آخرین ویرایش توسط مدیر: