جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مطالب طنز ☄︎ 𖠚 آیم منشی شرکت ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط PardisHP با نام ☄︎ 𖠚 آیم منشی شرکت ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 381 بازدید, 4 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع ☄︎ 𖠚 آیم منشی شرکت ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎
نویسنده موضوع PardisHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط PardisHP

کدوم بدتره؟! ⁦ಠ_ಠ⁩


  • مجموع رای دهندگان
    15
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,819
23,770
مدال‌ها
8
☄︎ 𖠚 آیم منشی شرکت ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎

این نوشته و نقدها،
محصولی از مدت‌ها تلاش
یک منشی شرکت است که
می‌خواهد نامش محفوظ بماند! ⁦ಥ‿ಥ⁩

به همین دلیل از من درخواست نمود
ه نوشته‌های وی را در این‌جا قرار دهم
تا شاید درسی باشد برای بعضی افراد! ⁦(☞ ಠ_ಠ)☞⁩

اسپم ممنوع ⁦⁦〈(•ˇ‿ˇ•)-→⁩



(مدیونی فکر کنی منشی شرکتی وجود نداره و همه رو خودم نوشتم =/)
( تمام سعیم رو می‌کنم از خنده حسابی شاد شی 🌝 )



اشتراک، اشتراک، اشتراک! :/
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,819
23,770
مدال‌ها
8
☄︎ 𖠚 ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎
یک، دو، سه! صدا میاد؟!
من (...) هستم و یه منشیم!

و خب هروقت انواع رمان‌ها رو می‌خونم اعصابم خورد میشه ⁦ಠ︵ಠ⁩

...​
بخش وان =|

یه دختر که از خوشگلی زیاد چشم هرآدمی رو کور می‌کنه میاد محل کارت :/
زارت!
یه اتفاقی می‌افته، یه که چه عرض کنم هزارتا!
البته اگه این دختره فامیل دور رئیست باشه و ندونه که فرق می‌کنه قضیه! :/

خلاصه میاد، رئیست هم که معلوم نیست کدوم آدمی کدوم سنگی رو زده تو سرش!
یهو یک دل نه شونصد دل عاشق این دختره میشه :/

خیلی شانس بیاری شرکت رو چند وقت تعطیل کنه!
اگه شانس نیاری کل کارا میوفته رو دوشت و به لطف دختره که معلوم نیست چطور سبز شده :|
رئیس شرکت که تا دیروز از شمال متنفر بوده می‌ره شمال!
که مهارت‌هاش تو نواختن گیتار کنار آتیش رو نشون دختره بده ⁦⁦ಠ_ಠ⁩

آیا شما جای من بودید اعصبانی نمی‌شدید؟! ⁦ಠಿ_ಠ⁩

...​
ایده نظر انتقاد حتماً نمایه =]
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,819
23,770
مدال‌ها
8
☄︎ 𖠚 ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎
بخش تُو =ا
...​
بعد از گذشت چندماه که تو دیگه مطمئنی رئیست احتمالاً دیگه تو این دنیا نیست و راحت لم دادی تو شرکت و کیک نوشابت رو می‌خوری و منتظر یکی از فامیلای رئیستی که بیاد جاش رو بگیره :/
رئیست با اون دختره گور به گور شده که معلوم نیست،
تا الان تو کدوم پاساژی مهمونی‌ای کافه‌ای کدوم ویلای هزارمتری شمالی بودن =|
همانند چی وارد شرکت میشن
بعد دختره می‌گه این چه وضعیه :/
خب تو که حتی در نزدی توقع داری علم غیب داشته باشم؟!
من داشتم استراحت می‌کردم کیک نوشابه می‌خوردم!
از کجا می‌دونستم؟! مشالا تلفن هم که اصلاً بلند نیستین بزنین :/
خلاصه میان زارت تو!
اون رئیست هم با اون کارنامه درخشانش توقعی نمیره یه یالایی چیزی بگه بعد بیاد تو :|

آیا با این وضع،
واقعاً بیکار بودن بهتر نیست؟! ⁦¯\_ಠ_ಠ_/¯⁩
...
و راستی چرا اسم بیشتر منشی‌ها رو تو رمانا یکی می‌ذارین؟! ⁦ಠಿ_ಠ⁩
مگه یه نفر چقدر می‌تونه کار کنه؟!
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,819
23,770
مدال‌ها
8
☄︎ 𖠚 ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎
بخش تیری =/
...​
نمی‌دونم باید بگم یا نه :-(
ولی یک ماه پیش به علت پرتاب یکی از پوشه‌های شرکت به طرف دختری که با زیبایی عجیب و غریب و صدکیلو آرایشش هنوز اصرار داشت کاملاً معمولیه اخراج شدم ⁦༎ຶ‿༎ຶ⁩
هرچند اصلاً پشیمون نیستم، اما من به اون پول نیاز داشتم =(
خب کم‌کم می‌خوام از بخش منشی‌ها یکم خارج بشم درسته که ما خیلی بیچاره شدیم (به لطف این رئیس‌های عاشق :/ )
جدیداً یه رمان خوندم که توش ده تا دختر و پسر بودن و آخر همه بهم رسیدن :/
خب نویسنده گرامی!
تو که انقدر مهارت داری، برو یه کمک به این جوونا بکن که همسن عمو بزرگه منن هنوز ازدواج نکردن =|
بیاین باز بگذریم!
من یه دوستی داشتم به اسم نفس =|
این نفس که مثل خودم منشی شرکت یکی از فامیلاش بود، از وقتی یادمه خیلی بچه خوبی بود :/
خیلی آروم مهربون خوشرو خوشبو :/
ولی خب بعد از ده سال که رئیسش بعد صدبار خواستگاری رفتن مورد مناسب که همین نفس بود رو پیدا کرد و یه بار تصمیم گرفت بیاد از این خواستگاری کنه
زارت یه دختری که معلوم نیس از کجا اومده بود اومد و خب همون‌طور که مثل بقیه رمان‌هایی که خوندید میشه حدس زد، تهش مونده دوتا جنازه ⁦ಥ‿ಥ⁩ خیلی ناراحت کننده بود نه؟!

...
من برم اشکام رو پاک کنم، ( الان آرایشم خراب میشه :/ ( تو خونما داشتم تمرین می‌کردم ⁦(。•́︿•̀。)⁩ ببینم اصلاً به خوشگلی دخترای رمانا با آرایش میشه تبدیل شد یا فقط کار جراحه! ) فعلاً ⁦ ⁦༼;´༎ຶ ۝ ༎ຶ༽⁩
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,819
23,770
مدال‌ها
8
☄︎ 𖠚 ⁦ಠ︵ಠ⁩ ☠︎ ☄︎​

بخش فور _ پس از مدت‌های طولانی
...​

دوستان عزیز،
یکی از عجایبی که وجود داره وجود بعضی پسرهای ۲۰ الا ۳۵ ساله در رمان هاست که نه تنها به صورت افسانه گونه بسیار خوشتیپ و زیبا هستن بلکه ثروتشون به تنهایی جوریه که بعضی حوریا تفریحی میان زمین بعد اون همه پرواز بر فراز آسمان سوار ماشین طلاکاری شده ایشون بشن!
اما جالب‌تر از هرچیزی این‌که با این همه پول درحالی که می‌تونن تو بهترین جای جهان نیویورک دسته دسته خونه بخرن و با بانوان زیبای کشورهای دیگه هم دیدار کنن،

گیر دادن به فلان دختر که نسبت فامیلی داره باهاشون و خیلی هم تخسه و شیطونه و خلاصه بگم کودک درونش بقیه رو بیرون کرده خودش مدیره!

واقعاً نمی‌فهمم،
خب حداقل میومدی خواستگاری خودم یه نیمرو بلد بودم درست کنم :/
نه مثل اون دختره که از ترس شکستن ناخوناش دست به سیاه سفید نمی‌زنه!!

یه دسته دختر هم هستن که خیلی مستقل داره زندگی می‌کنن هرکی هم که کاری به کارشون داشته باشه روزگارشو سیاه می‌کنن،
بعد پسره که میاد جز چشم از دهنشون در نمیاد!

دیگه واقعاً نمی‌دونم چی بگم، من میرم نیمروم رو بخورم، بای!

منشی شرکت سابق ☠︎
...​
(وی اعصبانیت هایش را بعد از خواندن رمان این مرد امشب میمیرد در این پست خالی می‌نماید)
 
بالا پایین