جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی 🌻آموزش حرفه‌ای نویسندگی🌻

  • نویسنده موضوع خاتون
  • تاریخ شروع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط خاتون با نام 🌻آموزش حرفه‌ای نویسندگی🌻 ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,606 بازدید, 98 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع 🌻آموزش حرفه‌ای نویسندگی🌻
نویسنده موضوع خاتون
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۰- می‌تونید برای نشون دادن حس و حال شخصیت چیزهایی که می‌بینه رو مرتبط با حسش توصیف کنید.🌟

مثال:
👈 «مینا به گوشه‌ی خیابان نگاه کرد. تیر چراغ برق پیاده‌رو مثل کارگران دوره‌گرد و نزار می‌ماند»
در این جا انگار مینا حس خوبی نداره.🍂

👈 «مینا به گوشه‌ی خیابان نگاه کرد. تیر چراغ برق پیاده‌رو، مثل دلقک لاغری بود که روی کره‌ی درخشانی تعادلش را حفظ کرده است»
این جا انگار حال مینا بهتر تصور می‌شه.🍂
 
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۱- از کلمه‌های اضافه استفاده نکنید.🖌

مشتش را سفت فشرد.❌
🌟مشت رو آیا شل فشار می‌دن؟

به سرعت، دوان‌دوان از خیابان گذشت.❌
🌟وقتی کسی می‌دوه آیا داره یواش می‌ره؟
 
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۲- بعضی وقتا لو دادن داستان به شکل مبهم، لازمه. پیش‌آگاهی دادن.📚

🖌|• مثال:
👈نمی‌دانست که دروغش باعث مرگ کسی خواهد شد.

🖋|• اینجا به خواننده شوک وارد می‌شه: چطور دروغ می‌تونه باعث مرگ کسی بشه؟ و داستان رو ادامه می‌ده.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۳- داستان رو با مشکل‌گشای غیبی تموم نکنید.📚

📘|• فکر کنید کلی وقت بذارید و داستان مفصلی از مشکلات به ظاهر حل‌نشدنیِ شخصی رو بخونید.

📗|• بعد یک‌هو کسی وارد داستان بشه و همه‌چیز رو درست کنه و همه چیز گل و بلبل بشه بره پی کارش.

📒|• این حال‌گیریِ محضه.

📕|• در تئاترهای یونان شخصیت‌ها توی مشکلات حل نشدنی می‌افتادن، یک‌هو ایزدی می‌اومد با دبدبه و کبکبه‌ی خداگونه‌ش همه‌چیز رو حل می‌کرد و تماشگران با شادی هلهله می‌کردن. اما خواننده‌ی امروزی غر می‌زنه.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۴- چشم‌ها متن رو با سریع‌خوانی می‌خونن.📚

📘|• از کلمات قدرتمندی استفاده کنین که توی متن انعکاس دارن؛ که احساس بشن.
📗|• خواننده ممکنه موقع خوندن یه جمله مهم پلک بزنه، یا ردش کنه، یا به هر صورت نبیندش.
📕|• پس اتفاقات و جمله‌های مهم رو گسترش و عمق بدید. خواننده از تمام اون جمله‌های قوی نمی‌گذره.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۵- با استفاده از گفت‌وگو شخصیت‌ها رو خلق کنید.

👈«هنوز هم آشپزیت بده. می‌رم مرکز شهر، تمدید اعصابی بکنم و یه استیک بخورم.»

⛲️|• توی این دیالوگ ساده، کلی اطلاعات وجود داره: شخصیت از آشپزی همسرش خوشش نمی‌آد. رک‌گوئه و روابطش با زنش تیره‌ست. دل خوشی از خونه‌ش نداره، پول کافی هم داره و زنش نمی‌تونه مانع رفتنش بشه.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۶- از آشکارسازی سرنخ‌ها نترسید.🔎

📘|• شمای نویسنده می‌دونید هر سرنخ چه معنی‌ای داره و به چی قراره برسه.
📗|• اما خواننده که نمی‌دونه! راحت باشید، از اینکه بهش سرنخ بدید نترسید.
📒|• بذارید خواننده هم کمی فکر کنه. در طول داستان اون هم تکاپو داشته باشه.
📕|• ما به خاطر اینکه خودمون می‌دونیم، فکر می‌کنیم یه ذره سرنخ دادن همه‌چیز رو لو می‌ده درحالی که این‌طور نیست.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۷- آثارتون رو نشون هرکسی ندید.📚

🖌|• اگه نشون دوست‌هاتون بدین، حتی اگه متن ایراد داشته باشه به‌خاطر اینکه ناراحت نشین به‌به و چه‌چه می‌کنن و می‌گن متن عالیه و شما ایرادهای متن رو نمی‌فهمین.
🖍|• اگه نشون دشمن‌هاتون بدین، مسخره‌تون می‌کنن و می‌گن که این افتضاحه و روحیه‌تون از بین می‌ره.
🖊|• برای نقد، آثارتون رو به شخصی بی‌طرف نشون بدین.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۸- زیاده‌گویی‌های نامربوط تو گفت‌وگوهاتون نذارین.

مثال:
👈می‌خوام یه چیزی بهت بگم که مدت‌هاست تو ذهنمه. می‌دونی چند وقت، نه، مدت‌هاست. لباسی که می‌پوشی، می‌دونی؟ منظورم لباسیه که همیشه می‌پوشی. منظورم رو که می‌فهمی؟ می‌خوام راجع بهش یه چیزی بهت بگم، خوب؟ منظورم اینه که لباس مهمه. برای همین می‌خوام به حرفم گوش بدی، باشه؟

🖌|• شاید آدم‌ها تو زندگی واقعی این طور حرف بزنن اما توی داستان جای این کارها نیست!

دیالوگ بازنویسی شده:
👈مدت‌هاست می‌خوام چیزی درباره‌ی لباس‌هایی که می‌پوشی بهت بگم. خیلی بی‌قواره‌اند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۸۹- نذارید شخصیت‌هاتون مطابق کلماتی که مد شده حرف بزنن.

🎨|• قبلا بچه‌ها به چیزها می‌گفتن: «خوب، محشر» و الان می‌گن: «خفن، باحال.»
🥁|• قبلا بعضی شخصیتای داستانی لاتی حرف می‌زدن: «باس شلیته‌ش می‌کردی رفیق»
🧩|• فحشایی که الان مد شده و تو دهن شخصیتاتون می‌ذارید زود از مد می‌افتن و مثل «کثافت» تبدیل به ابراز علاقه می‌شن.
🎭|• چیزی که مد شده راحت از بین می‌ره و داستان‌تون یه گوشه خاک می‌خوره چون حرف‌های شخصیت‌ها خنده‌داره.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا
بالا پایین