نمیشه دورم هی پُر و خالی
اصلاً بالا نمیرم که بخوام بیام پایین چون
میدونی اینجا جای ما نی
جای موندن آدمی با حال ما نی
نه من که رفتم تو هم برو
هر لحظه از خودت بزن جلو
من، همون که راه رو کندم
یه جایی قبلاً تووم دیدم تو رو
که خشم داشتم وحشی بودم رحم نبود تووم
ترس بود که جنگی بودم غرق توو اون خون
شهر توو مشت بد توو پشت اما توو روم خوب
نقش داشتم رنگی بودم اما کدوم بوم
مشتی دیدم جای دیگه زندگی یه چی دیگست
نه حرفی از این باد بود نه قصه ای از بیدی هَ
زندگی یه حادثست با چند تا شکل مبهم
پَ ساختم یه برج بلند با ستون محکم
به بالای ارتفاع، انتهای ارتقاء
کوچه ی فرشته ها، جنب پارک اعتبار
با پلاکِ عشقِ ناب، زنگِ سوم حسِ پاک
واحدم توو برجِ خاص، سر نزنی اشتباهست تو
داداشی دیره بگی خونه کجاست
که سر گذاشت گندم رو سی*ن*ه ی داس
باس از این سگدونی کند و رفت
اصلاً مهم نی چی دروغه چی بوده راست
خیره، مات، مبهوت، منگ
کی این بچه رو محکوم کرد
به دیوونگی از تو کَند
لبخندتو بعد اخموت کرد
چون اینجا یه چی رنگ میده بهت
سفید میشه موهات سرد میشه دلت
زنده بودنو همه مفت خریدیم
بهم بگو مردنو چند میشه گرفت