نوشته‌های نمایه جدید
سلام و وقت خوش جناب انصاری
نمی‌دونم کی دوباره آن می‌شین
یا اصلا این پیام رو می‌خونین یا نه
اما به عنوان یکی از کاربران انجمن که سه ساله عضو اینجاست و فعالیتش فقط توی این انجمن بوده، دلسوزانه و خواهرانه ازتون می‌خوام یه فکری به حال این اوضاع بکنین
ما فکر می‌کردیم با انتخاب معاون دوم وضعیت انجمن بهتر میشه اما نمی‌دونم چه خبره که دیگه هیچکس نیست که جوابگوی این انجمن باشه
انجمنی که بزرگترین و فعال‌ترین انجمن ادبی سال‌های اخیر فضای مجازی بوده، حالا به روزگاری دچار شده که تعداد کاربران فعالش هر روز کم و کمتر میشه
سال پیش با خانم موسوی هم در این رابطه صحبت کردم و ازشون خواهش کردم یکم بیشتر به این انجمن رسیدگی بشه
اعضا و کاربران با هزاران ذوق و شوق آثار خودشون رو توی این انجمن بارگذاری می‌کنن، آثاری که کلی فکر و وقت و شور و شوقشون رو پاش می‌ذارن.
چرا واقعا دست رو دست گذاشتین تا شاهد از هم پاشیدن این انجمن بشین؟ چرا فکری به حال این وضعیت نمی‌کنین؟
معاونینی که انتخاب کردین با توجه به شناختی که از هر دو عزیز دارم می‌دونم که با جون و دل شروع به کار کردن اما چی باعث میشه که اون‌ها هم از این وضعیت خسته بشن و آف بزنن؟
خیلیا تو این انجمن با تمام توان زحمت کشیدن اما الان هر کدومشون به نوعی از اینجا رفتن یا دیگه حاضر به فعالیت نیستن
لطفا فکری برای این وضعیت بکنین
اگه این انجمن امروز در راس همه‌ی انجمنای ادبی قرار گرفته و صاحب نام و جایگاهی شده قطعا ثمره‌ی زحمت هزاران کاربره
درست نیست که زحماتشون این‌طوری نادیده گرفته بشه
نمی‌دونم کی دوباره آن می‌شین
یا اصلا این پیام رو می‌خونین یا نه
اما به عنوان یکی از کاربران انجمن که سه ساله عضو اینجاست و فعالیتش فقط توی این انجمن بوده، دلسوزانه و خواهرانه ازتون می‌خوام یه فکری به حال این اوضاع بکنین
ما فکر می‌کردیم با انتخاب معاون دوم وضعیت انجمن بهتر میشه اما نمی‌دونم چه خبره که دیگه هیچکس نیست که جوابگوی این انجمن باشه
انجمنی که بزرگترین و فعال‌ترین انجمن ادبی سال‌های اخیر فضای مجازی بوده، حالا به روزگاری دچار شده که تعداد کاربران فعالش هر روز کم و کمتر میشه
سال پیش با خانم موسوی هم در این رابطه صحبت کردم و ازشون خواهش کردم یکم بیشتر به این انجمن رسیدگی بشه
اعضا و کاربران با هزاران ذوق و شوق آثار خودشون رو توی این انجمن بارگذاری می‌کنن، آثاری که کلی فکر و وقت و شور و شوقشون رو پاش می‌ذارن.
چرا واقعا دست رو دست گذاشتین تا شاهد از هم پاشیدن این انجمن بشین؟ چرا فکری به حال این وضعیت نمی‌کنین؟
معاونینی که انتخاب کردین با توجه به شناختی که از هر دو عزیز دارم می‌دونم که با جون و دل شروع به کار کردن اما چی باعث میشه که اون‌ها هم از این وضعیت خسته بشن و آف بزنن؟
خیلیا تو این انجمن با تمام توان زحمت کشیدن اما الان هر کدومشون به نوعی از اینجا رفتن یا دیگه حاضر به فعالیت نیستن
لطفا فکری برای این وضعیت بکنین
اگه این انجمن امروز در راس همه‌ی انجمنای ادبی قرار گرفته و صاحب نام و جایگاهی شده قطعا ثمره‌ی زحمت هزاران کاربره
درست نیست که زحماتشون این‌طوری نادیده گرفته بشه
مسافری که به رخ اشک حسرتم بدواند
دلم تحمل بار فراق او نتواند
در آتشم بنشاند چو باکسان بنشیند
کنار من ننشیند که آتشم بنشاند
چه جوی خون که براند ز دیده دل شدگان را
چو ماه نوسفر من سمند ناز براند
به ماه من که رساند پیام من که ز هجران
به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند
دلم تحمل بار فراق او نتواند
در آتشم بنشاند چو باکسان بنشیند
کنار من ننشیند که آتشم بنشاند
چه جوی خون که براند ز دیده دل شدگان را
چو ماه نوسفر من سمند ناز براند
به ماه من که رساند پیام من که ز هجران
به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند
به نظر من جدا از دلایلی که سوزان گفت
یکی از دلیل‌هایی که می‌ترسه پیش بقیه این موضوع رو مطرح کنه
خودِ ایمانه
چون بلاتکلیفه و هنوز معلوم نیست چه فکری برای این رابطه داره و همین سوزان رو دچار تردید می‌کنه.
گمونم سوزان به خاطر احساساتش پا روی خیلی چیزها می‌ذاره و از خودِ واقعیش دور میشه. ببین کی گفتم
یه دسته‌گلی به آب میده😂🤦♀️
یکی از دلیل‌هایی که می‌ترسه پیش بقیه این موضوع رو مطرح کنه
خودِ ایمانه
چون بلاتکلیفه و هنوز معلوم نیست چه فکری برای این رابطه داره و همین سوزان رو دچار تردید می‌کنه.
گمونم سوزان به خاطر احساساتش پا روی خیلی چیزها می‌ذاره و از خودِ واقعیش دور میشه. ببین کی گفتم
یه دسته‌گلی به آب میده😂🤦♀️
نویسندگی بازی با نقاب‌ها نیست.
ساده بنویس، انگار با دوستی قدیمی نشسته‌ای.
وقتی صداقت کلماتت را حس کردی،
بدان که صدایت را یافته‌ای.
ساده بنویس، انگار با دوستی قدیمی نشسته‌ای.
وقتی صداقت کلماتت را حس کردی،
بدان که صدایت را یافته‌ای.
