جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نوشته‌های نمایه جدید

باران که می‌بارد،

دلِ زمین نرم می‌شود،

حرف‌هایم خیسِ مهربانی‌ست.

برف که می‌نشیند،

جهان سفید می‌شود از خاطره،

و سکوت مثل پتو

روی دلت می‌نشیند آرام…

من میان باران و برف

به دنبال گرمای چشمانت می‌گردم،

که از تمام زمستان

زیباتر است…
سخن هگل (فیلسوف آلمانی) درباره‌ی ایرانیان
1000024714.jpg
سلام گل
چه خبرا؟
بلند‌ می‌شود
همانطور که بارها انجامش‌ داد
فقط هربار‌ پخته‌تر از قبل
خانم‌شاید‌اینبار‌هم‌بلندشد!‌
چه جمله‌ی ترسناکی؛ دوباره بلند شد. انگار دوباره بیدار شد یا شایدم دوباره شد همون هیولایی که ۳سال و ۳ماه خوابیده بود.
ایستاد وسط مسیر زندگی
تنها!
ناراحت!
ساکت!
مرموز!
امیدوار!
برنده!
تیز....
حتی روی زمین نماند تا زخم‌هایش خوب شوند. به راستی یک زن بود! با زخم ادامه دادن اورا به اینجاکشاند. با خونی که میجوشید و بیرون می‌زد....
من که خوب میدانم قصد او چیست! با خون سیاه و تیره‌ای که از زخم هایش بیرون ریخته‌ بود زهر درست خواهد کرد.
و انرا‌ به دشمنانش خواهد خوراند! بالاجبار بالاجبار بالاجبار!
هیچکس از این زهر خونین و خوردن آن نمی‌تواند فرار کند.
فقط باید منتظر باشید! او به سراغ شما خواهد آمد. نوبت توهم خواهد رسید. تک به تک به شما سر می‌زند. کمی مینشیند، تو با خود فکر می‌کنی پس زخمی که به او زدم کو! تو در تاریکی زدی و او در روشنایی‌ جبران خواهد کرد! خون همان زخم را برایت نوشیدنی می‌کند.
قبل از فرشته‌ی مرگ خواهد آمد. حتما می‌اید.....
;Coming back soon
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: حیات
D.shAyad.r
D.shAyad.r
تو گفتی:《قرارمون‌!؟ هنوزم امید داری رابطه‌ ارو ادامه بدیم؟》
و من بهت گفتم:《هیچ وقت قرار نیست تمومش کنم!》
پس قرارمون ه‌ر‌روز‌چ‌ه‌ا‌ر‌
D.shAyad.r
D.shAyad.r
من هستم، اگر متوقف هم شدم، ایستادم‌. هرگز زانو هام به زمین نرسید
-ego
بالا پایین