جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آثار منتشر شده شما

عنوان: دزیره نویسنده: Yagami ژانر: عاشقانه مقدمه: تو خیلی زیبایی دزیره برای دانستن راجب تو، زیادی بی‌قرار و مشتاقم! تو آن دایره‌ی طلایی رنگ در پیاده‌روهای باران خورده‌ای... اوایل اثر: بچرخ... من دست‌هایت را گرفت‌هام... زمین نمی‌خوری. بچرخ... صدای پاشنه‌های کفشت چه گوش نواز هستند. از میان تمام کَسانی که می‌چرخند موهای تو زیباتر افشان می‌شوند... پس بچرخ، من هم مانند موهایت شناور می‌شوم. لینک‌ها: https://romanbook.ir/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87/ https://dl.romanbook.ir/400/azar/dezire.pdf
عنوان: در کما نویسنده: F_Pardis ژانر: تراژدی مقدمه: چقدر سخت است رفيق، دیدن تو در این منظره! کاش آسمان به زمين می‌رسيد و این‌گونه نمی‌شد! اوایل اثر: چقدر سخت است! رفيق دیدن تو پشت این شيشه...حال صورتت از هميشه معصوم‌تر شده، ای همراه تمام شيطن‌تهای بچگی! یادت هست؟! به شيشه پنجره خانه تو سنگ می‌زدم تا از خواب ناز بيدار شوی و باز مرا از دردسری که درست کردم نجات دهی! اگر به این شيشه نيز سنگ بکوبم تو بيدار می‌شوی؟! لینک‌ها: https://dl.romanbook.ir/400/azar/darkoma.pdf https://romanbook.ir/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D8%A7/
عنوان: ثمین نویسنده: MahsaMHP ژانر: تراژدی، عاشقانه خلاصه: نمی.دانستم و خبر نداشتم، غافل بودم که این آخرین بار است که لبخندت از آنِ این ثمین دل‌باخته می‌شود و دگربار طرح لبخندت قسمتِ خداست. مقدمه: همه در فلک کنار کشیدند، حتی تو! ما تک ماندیم... یک من، یک خدا. من می‌خواستم "ما" را با تو بسازم اما تو آسوده رفتی... . من الغیر می‌مانم حتی اگر خدا هم روی برگرداند. اوایل اثر: چشمانم را در حدقه می‌چرخانم و باز نگاهی به صفحه ساعت می‌اندازم، با ضرب پایم را بر زمین می‌کوبم و سیبی را که به‌خاطر سرگرمی پوستش گرفته بودم را در بشقاب رها می‌کنم. لینک‌ها: https://dl.romanbook.ir/400/day/samin.pdf https://romanbook.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D9%85%DB%8C%D9%86/
عنوان: درختی که با من می‌خواند نویسنده: F_Pardis ژانر: تراژدی اوایل اثر: بی‌توجه به حرف‌های مادرم مانند همیشه از کلبه بیرون آمدم و به سمت تپه‌ی عزیزم راه افتادم. خورشید طلایی آرام آرام بالا می‌آمد و دشت را روشن و روشن‌تر می‌کرد. به بالای تپه رسیدم و زیر انداز کوچکی را از سبد در دستم خارج کردم. آن را کنار درخت روی چمن‌ها پهن کردم، بعد دفتر نقاشی و جعبه مدادهایم را روی آن پرتاب کردم و نشستم. بعد از مدتی از نقاشی کردن خسته شدم و به تنهی پهن درخت تکیه کردم. ‌ لینک‌ها: https://romanbook.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF/ https://dl.romanbook.ir/400/day/derakhti.pdf
عنوان: سراب عاشقی نویسنده: س.ج ژانر: عاشقانه، تراژدی مقدمه: تمام قلبم پر درد شده. درد هست اما، باید گذر کنم. دختری در قلبم ظهور کرده و آتشی در دریا شده! قلب با اون دختر همراه شده! این سی*ن*ه بی‌نام و نشان من اکنون اسیر او شده! این عشق! این عشق! جام‌اش و کران این عشق! من که تا اکنون رها بودم در بند عشق شدم. اوایل اثر: نمی‌دانستم چرا اين‌گونه قلبم در تکاپو افتاده است؟ جايی ميان خاطره‌های بیگداِر رنج‌دار گيره افتادهام. قلبم بی‌قراری می.کرد و لوله‌های تنفسم را تنگ! حال نمی‌دانستم دردش چيست؟ لینک‌ها: https://romanbook.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C/ https://dl.romanbook.ir/400/day/sarabasheghi.pdf
عنوان: معشوقِ معشوق نویسنده: تابان دخت ژانر: تراژدی مقدمه: معشوق معشوق در پیش دیدگانم از آن دیگری می‌شود؛ جیغ و سوت‌شان برایم ناقوس مرگ می‌نوازد. وقتی برای معشوق زار می‌زدم کسی ندید مرگم را؟! اوایل اثر: نگاه لرزانم می‌چرخد. پاهایم سست‌اند. قلب روی هزار می‌کوبد. آن‌قدر بلند که شک دارم بقیه هم شنیده‌اند یا نه! به اطراف می‌نگرم؛ شیرینی‌ها برایم از زهر هم تلخ‌ترند! دکور زیبای سالن، با آن ترکیب مورد علاقه‌ام سفید و یاسی. لینک‌ها: https://dl.romanbook.ir/1401/shahrivar/mashogh.pdf https://romanbook.ir/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B4%D9%88%D9%82-%D9%85%D8%B9%D8%B4%D9%88%D9%82/
اطلاعات اثر: عنوان: بی‌خیال نویسنده: F_PARDIS @PardisHP ژانر: انگیزشی گویندگان: کاوه و ترنم مقدمه: زمانی که تمام درها را بر رویت بسته‌اند و دگر راهی نمانده، برای فرار تنها یک راه باقی‌ست؛ باید خود را به بی‌خیالی بزنی؛ اما خود بی‌خیالی هم، قطعاً خیالی دارد... ! اوایل اثر: ی‌خیالِ اشک‌‌ها که دانه دانه می‌چکند و با جوهر قلم آغشته می‌شوند. مگر مهم است؟ اصلاً آن‌قدر گریه کن، که سیل بیاید. این آدم‌های کور بازهم نخواهند فهمید... . لینک‌ها: سایت: https://romanbook.ir/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A8%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84/ دانلود پی دی اف: https://dl.romanbook.ir/400/shahrivar/bikhial.pdf دانلود فایل صوتی: https://dl.romanbook.ir/400/shahrivar/bikhial.mp3
اطلاعات اثر عنوان: قلب سرکش من نویسنده: ANDIA @Andia خلاصه: شش دختر... . شش پلیس... . معماهای روبه‌رویشان... . اما باید برای حل معماها به گذشته خود بنگرند... . اما چه چیزی درون گذشته‌ست که کسی نمی‌خواهد از آن با خبر شود؟ *مقدمه* عشق خیلی قشنگه، ولی پُر درده! قبل از این که متوجه بشی خُردت می‌کنه. پس به جای عشق، بذر نفرت توی دلم کاشتم، تا نشه راه حلی برای خُرد شدنم. خنجر خوردم از دوستی که شده بود مثل یکی از اعضای خانواده نداشتم. خنجر خوردم از کسی که بهم از هر کسی نزدیک بود، ولی نمی‌دونستم دلیل بدبختی‌هام تو زندگیم فقط و فقط اونه! شدم همراه با سرنوشت و دوست‌هایی که بهم معنی واقعی دوستی رو یاد دادن. جنگیدم در کنار دوستانی که شدن قسمتی از زندگیم. اوایل اثر: لینک‌ها: سایت...
بالا پایین