مشاعره مشاعره با حرف " خ "

[-پریزاد-]

خنده بدمستی است در ایّام ما هشیارباش

محتسب بو می کند این جا دهــان پسته را

طالب کاشانی​

 

[-پریزاد-]

خاک پاک ما به می بسرشته اند

عنبر ما با گلاب آغشته اند

( شاه نعمت الله ولی )​

 

[-پریزاد-]

خانه قرض دار هر جا هست

ملک الموت را نظـر گاهست

مکتبی​

 

[-پریزاد-]

خلعت هر ک.س بود نوعی دگر

جامه ای پوشند کایشان رشته اند

( شاه نعمت الله ولی )​

 

[-پریزاد-]

خـــــدا آن ملتـــی را ســــــروری داد

که تقدیرش بدست خویش بنوشت

اقبال لاهوری​

 

[-پریزاد-]

خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم

چون رو بمن نمودی دیگر ز من مپوشان

( سیف فرغانی )​

 

[Raaz67]

خواهی که شوی با خبر از کشف و کرامات

مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ

 

[پایان]

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دل آزار خریدن دارد

فارغ از گلّه و گرگ است شبان عاشق
چشم سبز تو چو دشتی است! دویدن دارد

شاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخی است که چیدن دارد

 

[Zahr.a]

خداوندا به فریاد دلم رس
ک.س بی ک.س تویی
من مانده بی ک.س
همه گویند طاهر ک.س نداره
خدا یار منه چه حاجت به ک.س
باباطاهر؛

 

[پایان]

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت به جز ساغر نباشد.
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد.