مشاعره مشاعره با "ک"

[.F.atima]

کنون که می‌دمد از بوستان نسیمِ بهشت

من و شرابِ فرح بخش و یارِ حورسرشت

 

[.F.atima]

ک.س نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست

در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست

 

[Tara Motlagh]

کوتاهی عمر گل از بالانشینی‌ست
اکنون که می‌بینند خوارم، در امانم!

 

[amir mohamad]

کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا

گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه احتیاط کجا عاشقی کجا

 

[Tara Motlagh]

کمتر از ذره نه‌ای، پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان

 

[amir mohamad]

کمتر از ذره نه‌ای، پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان

ک.س به چشمم در نمی‌آید که گویم مثل اوست
خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست

 

[ستایش شهریوری]

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر

 

[ill_mah]

🍁

كج مي كنم از راه تو هر بار راهم را
تا ديدنت يادم نيارد اشتباهم را

هرچند طوفان ديده ام ، وقت نسيم صبح
محكم نگه مى دارم از ترست كلاهم را

تو انعكاس ماه بودى بر دل بركه
گم كردم از هول تماشاى تو ماهم را

با رفتنت هم خواب را از چشم من بردى
هم از لبم لبخند هاى گاه گاهم را

مردم گمان بر زلف تو بردند هر جا من
توصيف كردم قامت بخت سياهم را

از غصه مى گردد مكدّر خاطرش وقتى
با آينه گـــــويم اگر يك لـــــحظه آهم را

طبع لطيفم را مپندار از سر ضعف است
پشـــت غزل هايم نــمى بينى سلاحــــم را

خونخواه من كارش به چشمان تو مى افتد
دنبال اگر گيرد شبى رد نگاهم را

 

[ستایش شهریوری]

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

 

[Tara Motlagh]

کمی با من بنشین!
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق،
تجدید نظر کنیم.

بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست،
تا کجاها مرز غم‌های من!

کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه‌ای از عشق
به توافق برسیم...