مشاعره مشاعره با "ک"

[Tara Motlagh]

کار آشوب تماشای تو کارستان کرد
راستی نقش غریبی و تماشا داری

کشتی خواب به دریاچه اشکم گم شد
تو به چشم که نشینی دل دریا داری

 

[shirin_s]

کار خیر است، تأمل به خـدا جـایز نیست
عشق، تصمیم قشنگی ست بیا عاشق شو

 

[نیما نصر]

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست
کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهی است که بیرون شدن از چاهش نیست

 

[Tara Motlagh]

کوه دردی را که من فرهاد او گردیده ام
هست بر هر پاره سنگش نقش شیرین دگر

مرده دل را بغیر از ناله جان بخش من
بر نمی انگیزد از جا هیچ تلقین دگر

 

[amir mohamad]

کار دل رندان بلا دیده بود عشق
ای زاهد مغرور تو این کار چه دانی

نادیده ز خاک ره او کحل بصیرت
با بی بصری لـ*ـذت دیدار چه دانی

 

[پایان]

کام همت اگر انباشتهٔ ذوق خفاست

شور حاجت، نمک مایده استغناست

 

[amir mohamad]

کام همت اگر انباشتهٔ ذوق خفاست

شور حاجت، نمک مایده استغناست

کاهش طبع من از فطرت بیباک خود است
شمع را برق فنا شعلهٔ ادراک خود است

غیر مشکل‌که شود دام اسیران وفا
قفس وحشت صبحم جگر چاک خود است

 

[پایان]

کی شود تا که لبانت بشود جام ِ لبم
تا فروکش کند این آتش اندوه و تبم
برنگاهت که نظر می کنم از روی نیاز
تویی آرامش هرلحظه وهر روزو شبم

 

[amir mohamad]

کی شود تا که لبانت بشود جام ِ لبم
تا فروکش کند این آتش اندوه و تبم
برنگاهت که نظر می کنم از روی نیاز
تویی آرامش هرلحظه وهر روزو شبم

کجایی ای جنون ویرانه ات کو
خس و خاریم آتشخانه‌ات کو

الم پیمایم از کم ظرفی هوش
شراب عافیت پیمانه‌ات کو

 

[پایان]

کجایی نیستی جانم فدایت ؟
چه گویم از دل تنگم برایت

کجایی ای گل صحرایی من ؟
که ریزم اشک هایم را به پایت