همگانی بهترین کتابی که بهم پیشنهاد میدین بخونم چیه ؟

[توکـیو]

اسپم آزاد 🌕🐾

 

[ASHOB]

اسپم آزاد 🌕🐾

قهوه‌ی سرد آقای نویسنده

 

[atefeh.m]

فانوس

 

[امیراحمد]

۱) جوینده
۲) جوینده ۲ جانور
۳) سقوط مرگبار: باران سیاه
۴) سقوط مرگبار: بمب خیس
۵) سقوط مرگبار سه: بخش اول و دوم
۶) داستان کوتاه کهنه سرباز
۷) مجموعه کابوس افعی
۸) عصیانگر قرن
۹) آخرین سقوط( اثر خودم، هر چند کامل نیست)
۱۰) همه آنان از خدایان بودند جلد اول و دوم
۱۱) توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه
۱۲) یک سیاه میان صد سفید
۱۳) داستان کوتاه ژرفای بیم( اثرم خودم که کامل نیست)
۱۴) رستاخیز دیمون
۱۵) آن‌ها کنار من هستند
۱۶) کلبه وحشت
۱۷) دیااکو گذشته پنهان
۱۸) برهوت هرماس
مهماتم فیلاً تموم شد... .

 

[atefeh.m]

فانوس

این فانوسی که من میگم تو گوشی خوندم چندسال پیش خیلی دوستش داشتم

 

[امیراحمد]

۱) جوینده
۲) جوینده ۲ جانور
۳) سقوط مرگبار: باران سیاه
۴) سقوط مرگبار: بمب خیس
۵) سقوط مرگبار سه: بخش اول و دوم
۶) داستان کوتاه کهنه سرباز
۷) مجموعه کابوس افعی
۸) عصیانگر قرن
۹) آخرین سقوط( اثر خودم، هر چند کامل نیست)
۱۰) همه آنان از خدایان بودند جلد اول و دوم
۱۱) توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه
۱۲) یک سیاه میان صد سفید
۱۳) داستان کوتاه ژرفای بیم( اثرم خودم که کامل نیست)
۱۴) رستاخیز دیمون
۱۵) آن‌ها کنار من هستند
۱۶) کلبه وحشت
۱۷) دیااکو گذشته پنهان
۱۸) برهوت هرماس
مهماتم فیلاً تموم شد... .

وایسا یه چند‌تا دیگه یادم اومد.
۱۹) مجموعه هیچکسان
۲۰) ناطوردشت
۲۱) جنایت و مکافات
۲۲) مجموعه بازی‌های گرسنگی: عطش مبارزه
۲۳) روح گریان من( اثر یک افسر سابق کره شمالی که جزوی از سازمان مخفی این کشور بوده)
۲۴) ماموریت یک جانبه
و... مهماتم ته کشید دوباره.

 

[ASHOB]

وایسا یه چند‌تا دیگه یادم اومد.
۱۹) مجموعه هیچکسان
۲۰) ناطوردشت
۲۱) جنایت و مکافات
۲۲) مجموعه بازی‌های گرسنگی: عطش مبارزه
۲۳) روح گریان من( اثر یک افسر سابق کره شمالی که جزوی از سازمان مخفی این کشور بوده)
۲۴) ماموریت یک جانبه
و... مهماتم ته کشید دوباره.

کیمیاگر جاش خالی بود

 

[stellina]

النور و پارک
مغازه ی خودکشی
مغازه ی جادویی**

 

[stellina]

رمان پی دی اف توی گوشی :
نیلوفر آبی **
جاوید در من
وهم
اسطوره**

 

[هآنی؛]

اسرار دریاچه بختگان

قسمتی از کتاب : در اعماق دریاچه بختگان اسراری شگرف نهفته است که من در طی سرنوشت پرحادثه و وحشتناک خویش با آن روبرو شدم. سالها گذشت و در نوشتن این سرگذشت تردید داشتم چه اولا غرابت موضوع قفل خاموشی بر دست و زبانم زده و جرات نداشتم جزئیات این حادثه عجیب را برای کسی نقل کنم. ثانیاً میترسیدم هوس و آرزوی دسترسی به اسرار دریاچه اشخاص را وادار کند که به تحقیق و جستجو پرداخته و مانند من تا آخر عمر…