مشاعره مشاعره با حرف " ص "

[Tara Motlagh]

صبح از پس کوه روی بنمود ای دوست
خوش باش و بدان که بودنی بود ای دوست

هر سیم که داری به زیان آر که عمر
چون درگذرد نداردت سود ای دوست

 

[amir mohamad]

صبح از پس کوه روی بنمود ای دوست
خوش باش و بدان که بودنی بود ای دوست

هر سیم که داری به زیان آر که عمر
چون درگذرد نداردت سود ای دوست

صنمی اگر جفایی کند آن جفا نباشد
ز صنم جفا چه جویی که درو وفا نباشد

ز حبیب خود شنیدم که به نزد ما جمادی
به از آن وجود باشد که درو هوا نباشد

 

[mobina01]

صبوری چون ز حد بگذشت کاری رو نمی آرد
که دارو کُهنه چون گردید بی تأثیر میگردد

شرابِ کُهنه مینوشم به بزم ِاو چو بنشینم
به من تا نوبت آید دخترِ رَز پیر میگردد

 

[mobina01]

صورت ظاهر اگر در حسن باشد آفتاب
آورد تاریکی دل، پی به معنی برده را

عیب عریانی ما را حق چو پوشید از کفن
بر نمی‌دارد ز کار ما به محشر پرده را

 

[amir mohamad]

صنمی اگر جفایی کند آن جفا نباشد
ز صنم جفا چه جویی که درو وفا نباشد

ز حبیب خود شنیدم که به نزد ما جمادی
به از آن وجود باشد که درو هوا نباشد

 

[ستایش شهریوری]

صد جلوه کنی هر دم و دیدن نگذارند
گل گل شکفد زان رخ و چیدن نگذارند

 

[amir mohamad]

صد جلوه کنی هر دم و دیدن نگذارند
گل گل شکفد زان رخ و چیدن نگذارند

صورت وهم به هستی متهم داریم ما
چون حباب آیینه بر طاق عدم داریم ما

محمل‌ ما چون‌ جرس دوش‌ تپشهای‌ دل‌است
شوق پندارد درین وادی قدم داریم ما

 

[سورن]

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی...

 

[Lady Atrisa]

صوت بلبلان چه چه کنان آمد به سمتم
زسوز گدار زندگی غرقه ی غم برفتم
ز آن ماه تابان زان خورشید سوزان دربرفتم
زکمین نشینی خوش اقبالی دگران چه عذبناک که نسوختم
در عجل وقت مرگم چه آرزوها که نکردم
چه روزها که به چشم خویش زهستی سفاک ندیدم
چه ها آمد برسرم چه ها که ز سر نگرفتم

 

[سایه مولوی]

صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد