مشاعره مشاعره با حرف " ص "

[پایان]

صفحه روی تو را دید و ورق برگرداند

ساده لوحی که به من دوش نصیحت می‌کرد

 

[amir mohamad]

صفحه روی تو را دید و ورق برگرداند

ساده لوحی که به من دوش نصیحت می‌کرد

صوفی برخیز باده صافیست بکش
خم گر نبود پیاله کافیست بکش

بستان و بنوش هر چه ساقی دهدت
در ساغر اگر وعده خلافیست بکش

 

[پایان]

صد کاسه خون اگر چه کشیدم درین چمن

زردی نرفت چون گل رعنا ز رو مرا

 

[Starscream]

صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید
که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود

 

[پایان]

صبا از چین زلف او مگر سوی چمن آمد

که بوی مشک، زخم لاله و گل را جراحت کرد

سلیم آزادی هرکس به محشر باعثی دارد

گناه می‌کشان را ساقی کوثر شفاعت کرد

 

[amir mohamad]

صبا از چین زلف او مگر سوی چمن آمد

که بوی مشک، زخم لاله و گل را جراحت کرد

سلیم آزادی هرکس به محشر باعثی دارد

گناه می‌کشان را ساقی کوثر شفاعت کرد

صد چشم وام خواهم تا در تو بنگرم
این وام از کی خواهم و آن چشم خود که راست

در پیش بود دولت امروز لاجرم
می‌جست و می‌طپید دل بنده روزهاست

مولانا

 

[Tara Motlagh]

صراحی‌ای و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه‌انگیز است

 

[پایان]

صد آفرین بصنع جهان آفرین که او

جا داده صد جهان ملاحت به پیکری

 

[amir mohamad]

صدای عشق تنها در دل هشیار می پیچد
بیا میخانه آنجا هم صدای یار میپیچد

مخور صاعق فريب فضل و از امامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسيار می پيچد

 

[Tara Motlagh]

صدف ز دوری گوهر، چمن ز رفتن گل
چنان به خاک برابر نشد که من بی‌تو