جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه نویسنده شویم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط MHP با نام چگونه نویسنده شویم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,586 بازدید, 458 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه نویسنده شویم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❄️نکتۀ (۱۱)
# دلایل یا بهانه‌های_ننوشتن

بارها از جمع‌های مختلف پرسیده‌ام چرا کمتر می‌نویسیم؟ جواب‌ها متنوع بودند. یکی از آن‌ها این بود که وقت نداریم! آیا به واقع اینگونه است؟
به نظر می‌رسد چون از کودکی به نوشتن عادت نکرده‌ایم و در سیستم مغز به عنوان یک فعالیت ثبت نشده و جایی برای آن در زندگی باز نشده، پاسخ از قبل آمادۀ مغز یعنی «وقت نداریم» را تکرار می‌کنیم. در همان حال می‌دانیم که «کمیِ وقت» بهانه است برای ننوشتن تا دلیل واقعی.

برخی هم می‌گفتند:
موضوع مناسب نوشتن نداریم...
اطلاعات لازم را نداریم...
تجربه کافی نداریم...
با قوانین نوشتن آشنا نیستیم...
نمی‌دانیم خواننده می‌پسندد یا نه...
خوب نمی نویسیم...
دیگران بهتر از ما می‌نویسند..‌
و....
به نظرم اینها نیز بهانه‌هایی برای ننوشتن هستند تا دلایل آن.
راستی اگر دنبال دلیل ننوشتن باشیم و نه بهانه‌‌های آن، چی باید بگوییم؟
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❄️نکتۀ(۱۲)

از کثرت به وحدت
در آغازِ نوشتن ممکن است از هر چیزی و در هر قالبی بنویسیم. طبیعی است و مسیر بسیاری از نویسندگان همین بوده است. اما کمی که جلوتر می‌رویم احساس می‌کنیم نیاز داریم متمرکز عمل کنیم و دوست داریم در یک قالب بنویسیم.
ممکن است یکی از ما به قطعه ادبی علاقه داشته باشد، دیگری به داستان، بعدی به خاطره، یکی هم در یادداشت نویسی توانمند باشد، یکی هم در شعر و...مهم این است که در نوشتن به شناخت واقعی از توانایی خود برسیم و همان را مبنای انتقال پیام و تجربه‌های خویش قرار دهیم.
البته هستند افرادی که توانایی دارند در چند قالب بنویسند. اما مطمئنا در یکی پیش‌روتر هستند.
قالب مورد علاقۀ شما چیست؟ آیا فکر می‌کنید در همان مسیر پیش می‌روید؟
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❄️نکتۀ (۱۳)
با منتقد درون دوست شویم
هر کدام از ما منتقد یا منتقدانی در درون داریم که مدام نوشتۀ ما را کنترل می‌کنند. همه ما با این الفاظ و عبارات آشناییم:
_آنطور که باید هنوز نمی‌توانم بنویسم.
_هنوز زود است که کارم را منتشر کنم.
_من کجا و نویسنده واقعی کجا؟
_شاید یک روز متن دلخواهم را نوشتم.‌‌..
_نگاه کن فلانی چقدر خوب می‌نویسد.
اینها و ده‌ها مطلب مشابه را منتقد درونی ما که از کودکی او را در ما نشانده‌اند و قبل از مدرسه یارو همنشین ما شده و در وجود ما کاشته شده.
کافیست با منتقد درون هم سخن شویم و بگوییم کاملا درست می‌گویی. اما من یک تا چند ویژگی خوب هم برای نوشتن دارم. ممکن است آنها را پررنگ کنی؟ ممکن است فقط فهرست کنی؟
اوایل زیر بار نمی‌رود و مقاومت می‌کند اما وقتی می‌بیند او را تأیید کرده‌اید و همراهش شده‌اید، با شما همراه می‌شود.
به این ترتیب به جای عقب نشینی حرکت می‌کنیم و جلوتر می‌رویم.
یک بار وقت بگذارید و با منتقد درون گفت‌وگو کنید ببینید به چه نتایج جالب می‌رسید.
می‌بینید چه نقاط قوتی داشتید و از آن بی‌خبر بودید
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❄️نکتۀ (۱۴)

*متن‌های خوشبخت

برخی متن‌ها خیلی خوشبخت هستند. چون نویسنده و خواننده و متن یکی می‌شوند. جدا کردنشان دشوار است. نویسنده خود را غرق نوشته کرده، فاصله‌ها را از میان برده. با تمام وجود نوشته، از سر شوق و درد نوشته، با متن یکی شده. این حس را متن به خواننده منتقل می‌کند. جمله‌ها مثل موسیقی منظم کنار هم نشسته‌اند. کوتاهی و بلندی آنها شبیه نت به هم بافته شده‌اند. واژه‌ها نرم در هم تنیده شده‌اند. اینها و مواردی از این دست موجب می‌شوند با متن یکی شویم. زمان و مکان را فراموش کنیم. غرق لذت خواندن شویم. برای همین می‌گویم چنین متن‌هایی خوشبخت هستند.
برای رسیدن به این سطح و برای تولید چنین نوشته‌هایی علاوه بر کسب تجربه‌های جدید، باید آثار برجسته را زیاد بخوانیم. آن هم با حوصله و بدون شتاب در تمام کردنش. ذره ذره و با تأمل بخوانیم. مزه مزه کنیم. کتاب مثل غذا و میوه است. زیاد خوردنشان موجب جذب نشدن انرژی‌های آنها می‌شود. یک دفعه خواندن هم باعث ندیدن زیبایی‌های متن می‌شود. فراز و فرود نوشته را لمس نمی‌کنیم.
پس از روی دست نویسندگان خوب رونویسی کنیم. تقلید کنیم. جا پای قلم آنها بگذاریم. کم‌کم مستقل می‌شویم. نگران نباشید. راز مستقل شدن تقلیدهای اولیه است. چندتا نویسنده برای من همین ویژگی را داشتند و دارند. یکی محمد بهمن بیگی در خاطره نویسی. دیگری مرادی کرمانی در توصیف کردن و صریح از خود نوشتن. گلی ترقی در انتقال احساس و تجربه. و خیلی‌های دیگر... کتاب‌های این بزرگواران را چندباره می‌خوانم و نمونه بر می‌دارم.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❄️نکتۀ (۱۴)

*متن‌های خوشبخت

برخی متن‌ها خیلی خوشبخت هستند. چون نویسنده و خواننده و متن یکی می‌شوند. جدا کردنشان دشوار است. نویسنده خود را غرق نوشته کرده، فاصله‌ها را از میان برده. با تمام وجود نوشته، از سر شوق و درد نوشته، با متن یکی شده. این حس را متن به خواننده منتقل می‌کند. جمله‌ها مثل موسیقی منظم کنار هم نشسته‌اند. کوتاهی و بلندی آنها شبیه نت به هم بافته شده‌اند. واژه‌ها نرم در هم تنیده شده‌اند. اینها و مواردی از این دست موجب می‌شوند با متن یکی شویم. زمان و مکان را فراموش کنیم. غرق لذت خواندن شویم. برای همین می‌گویم چنین متن‌هایی خوشبخت هستند.
برای رسیدن به این سطح و برای تولید چنین نوشته‌هایی علاوه بر کسب تجربه‌های جدید، باید آثار برجسته را زیاد بخوانیم. آن هم با حوصله و بدون شتاب در تمام کردنش. ذره ذره و با تأمل بخوانیم. مزه مزه کنیم. کتاب مثل غذا و میوه است. زیاد خوردنشان موجب جذب نشدن انرژی‌های آنها می‌شود. یک دفعه خواندن هم باعث ندیدن زیبایی‌های متن می‌شود. فراز و فرود نوشته را لمس نمی‌کنیم.
پس از روی دست نویسندگان خوب رونویسی کنیم. تقلید کنیم. جا پای قلم آنها بگذاریم. کم‌کم مستقل می‌شویم. نگران نباشید. راز مستقل شدن تقلیدهای اولیه است. چندتا نویسنده برای من همین ویژگی را داشتند و دارند. یکی محمد بهمن بیگی در خاطره نویسی. دیگری مرادی کرمانی در توصیف کردن و صریح از خود نوشتن. گلی ترقی در انتقال احساس و تجربه. و خیلی‌های دیگر... کتاب‌های این بزرگواران را چندباره می‌خوانم و نمونه بر می‌دارم.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❄️نکتۀ (۱۵)

«کم‌گویی» نوشته را ناتوان می‌سازد.

اگرچه بهتر است موقع نوشتن حال و نیاز مخاطب را در نظر بگیریم و بیش از حد مطلب را طولانی نکنیم، برخی درحالی‌که می‌توانند کامل‌تر بنویسند، عجله دارند متن خود را زود منتشر کنند. آنان می‌توانند برای رساندن منظور از مثال و تشبیه استفاده کنند، می‌توانند مطلب را با چند کلمه بیش‌تر، بهتر بیان کنند تا حق مطلب ادا شود؛ اما به کم‌تر از معمول بسنده می‌کنند. در نتیجه، فرزندشان زودتر از موعد متولد و ادامۀ حیاتش با دشواری مواجه می‌شود.

کم‌نوشتن، درحالی‌که مطلب جا و جان دارد برای بسط بیش‌تر؛ آن هم درست در شرایطی که خواننده خود را آماده کرده که یک مطلب پر و پیمانی بخواند، از آفت‌های مسیر نوشتن است که می‌توان با اندکی توجه آن را رفع کنیم.

عجله‌ای برای نشر نوشته‌مان نداشته باشیم. با آن «ور» برویم تا کمی کامل‌تر شود. هربار بکوشیم تا چند کلمه افزون‌تر بنویسیم. حوصله کنیم تا به مرور بر این مشکل غلبه کنیم.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
🍁نکتۀ (۱۶)

شریک نویسندگی
اگر در شرایط کرونایی رفتن به کلاس نویسندگی برایتان دشوار است یا حتی کلاس مجازی مناسب پیدا نکرده‌اید تلاش کنید تا دوست یا دوستانی برای تبادل تجربه نوشتاری پیدا کنید. اگر هم‌سطح هم باشید باز گوش شنوایی برای شنیدن مطالب یک‌دیگر هستید. ممکن است فقط یک نکته اصلاحی به شما توصیه شود. همان نکته راه‌گشا خواهد شد. ببینید چه کسانی اطراف شما این ظرفیت را دارند تا قرار و مدار یکی دو ماهه بگذارید. خوب بود ادامه دهید، نپسندیدید اعضای گروه را عوض کنید. به تجربه‌اش می‌ارزد. کافیست انتظاراتمان را براساس توانایی‌های هم تنظیم کنیم.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
🍂نکتۀ (۱۷)

🌻هر کدام از ما کتابی درون خود داریم‌.
چه آن را درک کنیم و چه نکنیم. این فقط کتاب داستانی نیست؛ می‌تواند کتابی از تجربیاتمان باشد. به نظر شما چرا زندگینامه‌ها محبوبند؟ مردم می‌خواهند داستان‌هایشان را به اشتراک بگذارند زیرا داستانی برای گفتن دارند. نوشتن راه دستیابی افراد به آن داستان است. شما فکر می‌کنید چه داستانی درون خود دارید؟ حتما این داستان و تجربه برای دیگران شنیدنی و خواندنی است. آن را پیدا کنیم و هربار چند سطری از آن را بنویسیم.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
🍁نکتۀ (۱۹)

نویسنده‌ها برای سرگرم کردن ما، برای بیشتر فکرکردن ما، برای درک کردن دنیای اطرافمان برای ما قصه می‌گویند؛ گاهی برگی از تاریخ را روایت می‌کنند، گاهی رازهای نگفته را فاش می‌کنند و گاهی هم برایمان خانه‌های شکلاتی می‌سازند تا زندگی خوشمزه‌تر شود‌.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
🍁نکتۀ (۲۰)

حرفه‌ای بخوانیم.
حرفه‌ای‌ها کتاب را عمیق می‌خوانند. عجله‌ای ندارند کتاب تمام شود. به جزئیات نوشته توجه می‌کنند. موضوع کتاب را می‌گیرند. در شخصیت‌ها غرق می‌شوند. حوادث و وقایع متن را لمس می‌کنند. در نثر نوشته غوطه می‌خورند. قدر مطلبی که می‌خوانند می‌دانند چون پی‌برده‌اند برای تولیدش نویسنده چه سختی‌هایی بر خودش هموار کرده.
از همه مهم‌تر خواننده حرفه‌ای می‌داند برای بهتر و بیشتر نوشتن باید هم زیاد و هم عمیق بخواند.

او دریافته خواندن ورودی است و نوشتن خروجی، هر اندازه ورودی بیشتر و با کیفیت‌تر خروجی(نوشته) عمیق‌تر و اثرگذارتری.

آخرین کتابی که عمیق خواندید نامش چه بود؟
 
بالا پایین