- Apr
- 62
- 152
- مدال‌ها
- 1
چالش تکراری‌ترین سکانس رمان‌ها
- نویسنده موضوع ادوارد کلاه به سر
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
- Nov
- 2,475
- 37,996
- مدال‌ها
- 5
یک دختر و پسر تو دانشگاه یا هرجایی بهم میخورن کتاب متاباشون میریزه عاشق میشن
- Apr
- 2,186
- 19,430
- مدال‌ها
- 5
چ تاپیک سمی‌ایییییییی
وقتی صحبت از مسخره‌ترین سکانس‌های یک رمان به میون میاد، میشه یادی از این سکانس حال بهم زن کرد😪:
سرم رو بالا آوردم. چشمم که به چشم‌هاش افتاد ضربان قلبم رفت رو هزار. بدنم گر گرفت و.....
یه سکانس دیگه هم هست که حتی توصیفشم حال بهم زنه از بس که لوث شده:
مامان: کجا میری؟ اون اگر می‌خواست بهوش بیاد ۷ ماه پیش اومده بود.
با یادآوری اون تصادف اشک تو چشمام حلقه زد. عزیز من تو کما بود! با عصبانیت رو به مامان گفتم:
- نه من مطمئنم برمی‌گرده اون بهوش میاد!
وقتی صحبت از مسخره‌ترین سکانس‌های یک رمان به میون میاد، میشه یادی از این سکانس حال بهم زن کرد😪:
سرم رو بالا آوردم. چشمم که به چشم‌هاش افتاد ضربان قلبم رفت رو هزار. بدنم گر گرفت و.....
یه سکانس دیگه هم هست که حتی توصیفشم حال بهم زنه از بس که لوث شده:
مامان: کجا میری؟ اون اگر می‌خواست بهوش بیاد ۷ ماه پیش اومده بود.
با یادآوری اون تصادف اشک تو چشمام حلقه زد. عزیز من تو کما بود! با عصبانیت رو به مامان گفتم:
- نه من مطمئنم برمی‌گرده اون بهوش میاد!
- Mar
- 8,421
- 23,410
- مدال‌ها
- 7
بیشتر رمانایی که خوندم کلکلی و طنز بود
دختر شیطونننننن و پرووووو
پسر مغروررررر و خودشیفتههههه
کلکل تو دانشگاه😐
ماشین اینو و اونو خط خطی کردن😐💔
دختره یه دوست خل و چل مثه خودش داش
پسره اندام ورزشکاری داشتههههههه 😑💔
سفر کردن به شمال😐
خوانندگی دختر و پسر باهم😐💔
هم خونه بودن 😐
دیدن های ناگهانییییی😐💔
به اندازه ی کافی گفتم:)
دختر شیطونننننن و پرووووو
پسر مغروررررر و خودشیفتههههه
کلکل تو دانشگاه😐
ماشین اینو و اونو خط خطی کردن😐💔
دختره یه دوست خل و چل مثه خودش داش
پسره اندام ورزشکاری داشتههههههه 😑💔
سفر کردن به شمال😐
خوانندگی دختر و پسر باهم😐💔
هم خونه بودن 😐
دیدن های ناگهانییییی😐💔
به اندازه ی کافی گفتم:)
- Apr
- 1,803
- 1,849
- مدال‌ها
- 6
توی همه ی رمان ها همشون تو خواب مثل ماه هستن و نازن.
دانشگاه رفتن توی رمان زیاده.
اینم تکراری شده پسره مدیر شرکتِ.
پسرا گند اخلاق جذاب هستن تو رمان ها دخترا شیطون خل خنگ خوشگل.
یکی دیگشون این هستش که توی یه روستا یه پسر ارباب و یه دختر خدمتکار داریم که تکراری شده
نگاهش که به نگاهم افتاد.. دیگه همه میدونیم اینم تکراری شده
داشتم می‌افتادم که گرفتتم😑😶
زیاد شمال هم میرن
فعلا همین
دانشگاه رفتن توی رمان زیاده.
اینم تکراری شده پسره مدیر شرکتِ.
پسرا گند اخلاق جذاب هستن تو رمان ها دخترا شیطون خل خنگ خوشگل.
یکی دیگشون این هستش که توی یه روستا یه پسر ارباب و یه دختر خدمتکار داریم که تکراری شده
نگاهش که به نگاهم افتاد.. دیگه همه میدونیم اینم تکراری شده
داشتم می‌افتادم که گرفتتم😑😶
زیاد شمال هم میرن
فعلا همین