•از خواب پاشدن و... وای دیر شد و در همین حالت جلوی آینه رفتن و نیم ساعت تعریف کردن و در اخر«معمولیم!»
•توی رمانای پلیسی اینکه دختر سروانه پسره سرگرد و باهم مشکل داشتن و ی مأموریت میگیرن که باعث میشه تو ی خونه باشن:/
•سر خوردن از پلهها...
•تصادف دختره و پسره روز اول دانشگاه و لج افتادنشون!
•پسره مغرور و خودسپنده دختره شیطون
•اول از هم متنفرن بعد عاشق میشن
•خونهها همه توی زعفرانیه... مورد داشتیم شخصیت رمان توی فرانسه زندگی میکرد اما نویسنده زده وارد خانهی او که در زعفرانیه تهران بود شدیم!
•رژ لبتو پاک میکنی یا با روش رمانتیکی پاکش کنم؟:|