جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

رها شده [چه‌کسی‌گفت‌انسان] از «گروهی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته فرهنگ و ادب توسط VIXEN با نام [چه‌کسی‌گفت‌انسان] از «گروهی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,348 بازدید, 21 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته فرهنگ و ادب
نام موضوع [چه‌کسی‌گفت‌انسان] از «گروهی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع VIXEN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط VIXEN
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
در بزنگاه‌های این متون نانوشته،
ماییم انزوای قلم،
ماییم «انسان»، انسانی که هی نوشته می‌شود!
که از نیش زبان و دندان و زمستان قلب‌ها در گرم‌ترین فصل‌های سال، گذشتیم.
و هی بر کاغذهای پاره‌ی تاریخ، ریخته شدیم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
و پس از هر طوفان،
ما زن زاده می‌شویم، زنان بیوه‌ای که فریاد می‌کشند ما هویت داریم!
ما سرباز زاده می‌شویم، سربازانی که هم‌سنگرشان را با دستان خونین خاک کردند... .
ما هی کودکان بی‌عروسک‌تری زاده می‌شویم؛
و اسلحه‌هایمان را به هر بهانه‌ای رو به هم‌خانه‌ی خسته‌ی خود خواهیم گرفت!
که ما پس از اولین و سومین و هزارمین طوفان،
دیگر هرگز انسان زاده نمی‌شویم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
ما هی شرقی‌تر زاده می‌شویم،
و هرچه زور می‌زنیم دوباره انسان شویم
در پیچ و خم جاده‌ای، در شبِ تاریکی،
بی‌رحم‌تر روییده خواهیم شد... .
اینک شاید انسانیت،
همین چند خطی‌ست که از گذشته‌های ما بر‌می‌خیزد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
زخم‌ خواهیم زد، با تمام دستان دنیا... .
با تمام سنگ‌هایی که شیشه‌های دل‌ِ خویش می‌شکنند.
ما انسان‌ها زخم روی زخم بنا گذاشته‌ایم،
لیکن از تمام فلسطین‌های جهان ویرانه‌تریم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
پرسیده بود:
- زخم می‌خوریم یا زخمی می‌زنیم؟
نمی‌دانستم پاسخی بدهم یا نه؛
توصیف درد را چه کسی بر دوش واژگان انداخت؟
آخر این آدمیزاد، در عصری که من می‌بینم،
هر چوب خطی که بر تن دیگری می‌کشد،
زخمی می‌زند بر تن پاره‌ی خودش!
اگر دست بر دست نباشد، دست بالاتر مطمئناً تمام دست‌ها و سپس قلب‌ها را قطع خواهد کرد... .
و دگر هیچ جوانه‌ای از زخم‌های یک کودک برون نخواهد آمد‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
نام این تومور را انسان نگذارید!
ما توده‌های سرطانی این زمین،
و ناچارترین ناجی‌های این دورانیم.
خودمان خوبِ خوب،
از حال و احوال هر روزمان باخبریم؛
اما لطفا نام ما را انسان نگذارید
و به اسم انسان سرمان را مانند
گوسفندهای عاشق قصاب، نَبُرید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
با عشق به جایی نخواهیم رسید،
اما بی‌عشق به هیچ‌کجا نخواهیم رسید!
افسوس برای عاشقانِ سال‌های وبا،
که در شهرِ کارخانه‌های آهنین،
ما را نخواهند فهمید... .
ما آخرین بذرهای محبت،
آخرین فرزندان رومئو بودیم،
که در قبال تکه‌های نان، «دوستت دارم» را نفروختیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
اما چه فرقی دارد، چه کسی بار اول واژه‌ی «انسان» را بر زبان آورد؟
چه کسی برای اولین بار جز بقا، به اندیشه‌ی دیگری افتاد و سبزیِ لبخندی را کشف کرد!
وقتی میانِ چشمانِ دریده،
بیناهای کور و بندهای از هم گسسته،
محبت دیگر هیچ معنایی را به خود نمی‌بیند.
 
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
به خود نمی‌آیند،
ما هم وظیفه‌ی آگاه کردن آن‌ها را نداریم.
لب‌هایش را بهم دوخت و سکوتش سرشار از سخنان ناگفته نبود!
درواقع، دایره لغاتش رو به انتها بود، دیگر توان توصیف کردن آنچه می‌دید را نداشت.
سپس با یاسی که فقط مختصِ خودش نبود،
شکسته‌ها را جمع و نگاه بی‌روحش را به کسی که سالیان درازی‌ست، همراه‌اش تمام خیابان‌ها و کوهستان‌ها را پشت سر گذاشته بود، دوخت.
لبخندش چیزی را تغییر نمی‌داد و آتشی را در دلی روشن نمی‌کرد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
***
ما از آن آدمیانِ روزگارانِ جنگیم،
همان زمان‌ها که اگر از چیزی جز جنگ صحبت می‌کردی، شرم وجودت را می‌گرفت!
یا اصلا بلد نبودی از چیزی جز فلاکت، رنج
و مردمانِ پوتین به پا کرده‌‌ای که با کودکانشان خداحافظی می‌کنند، سخن بگویی.
ما همان‌هایی هستیم که از معشوقه‌‌ها تنها بوسه‌ی آخر را به یاد داریم... .
همان‌ها که تن‌شان بازیچه‌ی ترکش‌ها شد و یک مشت کراوات‌زده با چسباندن واژه‌ی قهرمان به پیراهنِ خونین‌شان، تمام آن سال‌های سیاه را توجیه کردند؛
ما همان‌هایی هستیم که قلب‌ها‌مان در جنگِ جهانی دوم ماند، و اکنون در دوران شما و میانِ افکار مضحکِ شما زندگی می‌کنیم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین