جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● من هستم اثر تارا مطلق ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Tara Motlagh با نام ● من هستم اثر تارا مطلق ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,353 بازدید, 30 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● من هستم اثر تارا مطلق ●
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
Negar_۲۰۲۳۰۵۳۱_۱۵۵۳۴۷.png
عنوان: من هستم
نویسنده: تارا مطلق
ژانر: عاشقانه
ناظر: @LADY
ویراستار: @lminawl
کپیست: @Hilda;
مقدمه:
دلبندم!
زمین که افتادی و زانوهایت زخم شد،
دوستت که قهر کرد و تنهایت گذاشت،
دلت که از بازی‌های دنیا گرفت،
خودت را که گم کردی در این دنیای رعب‌انگیز،
عشق که قلبت را تسخیر کرد،
نترس.
پشت سرت را نگاه کن،
من هستم؛
من دنیایم را به دنیای تو سنجاق کرده‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
برای دخترکم تا بداند همیشه هستم.
***
عزیزِ جانم!
دستان کوچکت را به من بده؛
پا به پایت،
در دنیای شیرین کودکانه‌ات می‌دوم،
جست و خیز می‌کنم،
قاه‌قاه می‌خندم،
بوسه می‌زنم بر لبخند زیبای شکوفه اناریت.
من هستم؛
هر جا که تو باشی،
من، بی‌تو
بی‌هویت‌ترین انسان روی زمینم.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
دل‌ربای کوچکم!
قدیمی‌ها می‌گفتند
دختر به عمه‌اش شبیه می‌شود
و راست می‌گفتند.
تو شبیه من شده‌ای
به من عمه،
که مادرانه‌هایم را
عاشقانه به پایت می‌ریزم.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
شیرینم!
کنار این نیلگون بی‌انتها که می‌دوی،
با امواج مسابقه می‌دهی،
رد پاهای کوچکت را روی شن‌های ساحل به جا می‌گذاری،
خنده‌های شیرینت را که رها می‌کنی،
و موهای بلندت را به دست نسیم گرم و شرجی می‌سپاری،
دلم برای این همه زیبایی غنج می‌زند
و آغوش باز می‌کنم
و تن خیس و شن‌اندودت را
سخت به خود می‌فشارم
و بوسه می‌نشانم به آن چشمان درخشان!
عاشقی را تو به من آموختی.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
جان شیرینم!
همه مرا با دست نشانت می‌دهند
و می‌گویند:
- عمه‌ات؟
و تو ابروهای کم پشت خرمایی‌ات را به هم گره می‌زنی
و شیرین اخم می‌کنی
و با اصرار و محکم می‌گویی:‌
- مادرم!
و من دلم ضعف می‌رود
برای آن اخم دلبرانه‌ات!
تو راست می‌گویی
من مادرترین عمه دنیا هستم.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
جانانم!
مادرانه‌هایم
مانند خون در رگ‌هایم جریان یافت
وقتی تن کوچکت را
در آغوش کوچکم گذاشتند
و من بی‌درد و بی‌زایمان
مادر شدم،
مادری را با تو آموختم.
با تو رشد کردم و بالیدم.
من و تو با هم بزرگ می‌شویم
و خنده‌هایمان دنیا را فتح می‌کند.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
آرامشم!
تیله‌های قهوه‌ای چشمانت
زیر سایه مژگان خرمایی
که به بالا تاب خورده‌اند،
و موهایی که هیچ گیر‌ه‌ای
حریف بازی‌گوشی‌شان نمی‌شود،
با آن لبخند بزرگ
و چال روی گونه‌ چپت،
و جای خالی دو دندان پیش‌ات،
قاب گرفته شده در این مقنعه سفید،
مزین به نوار منقوش به چهارخانه‌های سفید و صورتی،
زیباترین و شیرین‌ترین قاب زندگی من است.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
عمرم!
شیرین‌ترین بود،
شنیدن کلمه مادر
از دهان کوچکت.
وقتی چشم‌های براقت را
به چشمانم دوختی
و مرا مادر خطاب کردی.
دنیا را که نه،
بهشت را به من بخشیدی.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,698
مدال‌ها
7
جان دلم!
این رود درخشانی که از چشمه چشمانت می‌جوشد،
شیشه عمر من است.
می‌دانم دلتنگی برای اویی که قرار بود،
کوه استواری باشد برای زندگیت،
و حالا نیامدنش شانه‌های کوچکت را خم کرده.
دنیای آدم بزرگ‌ها جزیره‌ای‌ست کوچک به اندازه‌ قلب‌شان،
و او عشقش را جایی میان قلبش دفن کرده است.
اشک‌هایت را پاک کن،
دست در دست من بگذار.
بستنی قیفی می‌خریم
و پاهای برهنه‌مان را روی شن‌های ساحل می‌گذاریم و غم‌هایمان را میان موج‌های دریا رها می‌کنیم
و می‌خندیم و می‌خندیم و می‌خندیم.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین