- Feb
- 5,841
- 8,888
- مدالها
- 5
تو درمانی برای هر دردِ بیدرمان در وجودم!
مرا تنها در دیار غربت رها کردی و دخترکی از اعماق وجودم هزار بار گفت: «که جز تو کسی را ندارد.
گفت: صاحب این جسم خسته شو و خوب کن حال تن مردهاش را... . »
نشنیدی جانِ شیرین من! عیب ندارد، به جایش آغوشت را برایش باز نگهدار که حداقل خون در رگهایش جریان داشته باشد.
مرا تنها در دیار غربت رها کردی و دخترکی از اعماق وجودم هزار بار گفت: «که جز تو کسی را ندارد.
گفت: صاحب این جسم خسته شو و خوب کن حال تن مردهاش را... . »
نشنیدی جانِ شیرین من! عیب ندارد، به جایش آغوشت را برایش باز نگهدار که حداقل خون در رگهایش جریان داشته باشد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: