جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● سکوتِ پُر تمنا اثر دنیا ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط DOonYa با نام ● سکوتِ پُر تمنا اثر دنیا ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 848 بازدید, 22 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● سکوتِ پُر تمنا اثر دنیا ●
نویسنده موضوع DOonYa
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DOonYa
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
تو درمانی برای هر دردِ بی‌درمان در وجودم!
مرا تنها در دیار غربت رها کردی و دخترکی از اعماق وجودم هزار بار گفت: «که جز تو کسی را ندارد.
گفت: صاحب این جسم خسته شو و خوب کن حال تن مرده‌اش را... . »
نشنیدی جانِ شیرین من! عیب ندارد، به‌ جایش آغوشت را برایش باز نگهدار که حداقل خون در رگ‌هایش جریان داشته باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
شعر‌هایم بوی تو را می‌دهند.
درون تک‌ تک بیت‌هایم تو هستی!
تو در خط به خطِ نوشته‌های دفتر صد برگِ تمام شده‌ام پرسه می‌زنی. زندگی تو این‌‌جاست، کنارِ من... .
به کجا چنین شتابان عزیزکم؟ تو باید راه رفته را برگردی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
تو در سرم مثل آیینه‌ی دِقی؛ هر صبح در ذهنم آشکار می‌شوی و تا نیمه‌های شب، وقتی ماه به بالاترین نقطه خود می‌رسد می‌مانی، بعد از آن رویایی می‌شوی که به کابوس بدل می‌شود.
تو را در همان خواب‌ها جا می‌گذارمت و صبح بعد روز از نو و روزی از نو است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
آسیاب به نوبت جانم، شاید الان فقط من برایت می‌سوزم، ولی می‌رسد روزی که قلب تو هم برای من له‌ له بزند.
دیر و زود دارد مرد من، امّا سوخت و سوز ندارد!
آن روز دیر نیست که برایت از عشق دیگری بگویم و به حال و روزت بخندم و سرزنش را چاشنی حال خرابت کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
روحِ من مرده است و من با نازیدن بسیار جانم را هم می‌دهم، برای تو، برای دوست داشتنت... .
شاید با خود بگویی تو به چه درد من می‌خوری! درست است که روحیه‌ام روحیه یک جوان شاداب نیست امّا من برایت با تمام افسردگی‌هایم عاشقی می‌کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
از تو می‌گویم، برای دخترکِ سرگردان در خیابان شانزدهمِ غربی که با چند شاخه گل پر‌پر نشسته و با اشک‌های سیل مانندش نظاره‌گر رفتنت است.
به تمامِ عشقی که در حرف‌هایم نهفته است تلخ‌خند می‌زند و تو را از نشان می‌دهد که بی‌توجّه دور می‌شوی.
فکر کنم کارت این است که بیایی عاشق کنی و بروی... .
مرحبا جانانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
گناه من چیست؟ این‌که فقط عاشق شده‌ام؟
برای همین باید دخترک کوچکِ وجودم سلاخی شود؟ لبخند‌های روی لبم بمیرد و پر باشم از غم و اندوه، به گونه‌ای که هر کسی رد می‌شود دلش به حالِ خرابم بسوزد!
مانده‌ام در کار خدا، که تو چرا دلت نمی‌سوزد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
دلت سنگ شده و مرا تنها رها کرده‌ای، به چه امید؟ به امان خدا؟
چرا؟ چرا جگر تکه‌تکه‌ام را سوزاندی و به قول خودت درونش را پُرِ از کاه کردی؟
تو که زجرکُشی در مرامت نبود مهربانِ من، چگونه مرا به یک کوه یخ بدل کردی؟
راست می‌گویند هر که اولش منم منم کند آخرش را این‌گونه خراب می‌کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
در آن شبِ سردِ پر از دلهره بود که دستانت را در دستان سرما زده‌ام گرفتم و گفتم: «عزیزکم من جز تو کسی را ندارم. » تو چه کردی؟ فقط پوزخند زدی و جواب من به پوزخندت؛ آن لبخند غمگینِ روی لبم نبود، آتشی بود که تمام وجودم را شعله‌ور و مرا از من گرفت و تبدیل به خاکستر زیر پاهایت کرد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
من حتی اگر خاکستر زیر پایت هم باشم با تمام وجود اسم تو را فریاد می‌زنم با ذره‌ ذره‌ی بودنم!
صدایت که می‌گویی کمی غرور داشته باش در گوشم زنگ می‌زند عزیزکم، غرورم فدای یک لحظه نگاهت!
من فقط آن دو گویِ مشکی مس*ت کننده را می‌خواهم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین