جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 83,805 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5
نام اثر: جغد پسر سادیسمی
نویسنده: اسماء براتیان (آیسان)
ژانر: عاشقانه، احتماعی، طنز
خلاصه: این داستان زندگی منه! و شخصیت اصلی داستان من هستم.
من همانم که قابل پیش بینی نیست، من همانم که خیال میکنید او را می شناسید اما شما هیچ چیز راجب من نمی‌دانید!
من با قوانین خودم زندگی میکنم!
از چیزی که مال منه دست نمیکشم، مخصوصا تو! فقط یادتان باشد که هیچ چیز از هیچکس بعید نیست!
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
1
61
مدال‌ها
2
نام اثر:به وقت تغییر
نویسنده:آبان
ژانر:ماجراجویی.گانگستری.فانتزی.عاشقانه
خلاصه‌:درباره زندگی چند دختره که پدرو مادرشون رو توی یه جنگ از دست دادن و پدر بزرگشون برای اینکه از اونها در برابر دشمنش محافظت کنه اون هارو به دنیای مه که یه سرزمین مخفیه میبره و اتفاقات مختلفی تو اون دنیا براشون میوفته
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: mobina01

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر: جغد پسر سادیسمی
نویسنده: اسماء براتیان (آیسان)
ژانر: عاشقانه، احتماعی، طنز
خلاصه: این داستان زندگی منه! و شخصیت اصلی داستان من هستم.
من همانم که قابل پیش بینی نیست، من همانم که خیال میکنید او را می شناسید اما شما هیچ چیز راجب من نمی‌دانید!
من با قوانین خودم زندگی میکنم!
از چیزی که مال منه دست نمیکشم، مخصوصا تو! فقط یادتان باشد که هیچ چیز از هیچکس بعید نیست!
@F.S.Ka
نام اثر:به وقت تغییر
نویسنده:آبان
ژانر:ماجراجویی.گانگستری.فانتزی.عاشقانه
خلاصه‌:درباره زندگی چند دختره که پدرو مادرشون رو توی یه جنگ از دست دادن و پدر بزرگشون برای اینکه از اونها در برابر دشمنش محافظت کنه اون هارو به دنیای مه که یه سرزمین مخفیه میبره و اتفاقات مختلفی تو اون دنیا براشون میوفته
@شاه صنم
 

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5
نام اثر: اگر می‌توانستم ماه را به تو میدادم
نویسنده: اسماء براتیان (آیسان)
ژانر:عاشقانه، معمایی، اجتماعی
خلاصه : همان زمانی که فکر میکنی دیگه دنیا تمام شده، همان زمانی که میگی دیگه به آخر خط رسیدم، و درست همان زمانی که انتظارش را نداری یک معجزه زندگی ات را تغییر میدهد.
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر: اگر می‌توانستم ماه را به تو میدادم
نویسنده: اسماء براتیان (آیسان)
ژانر:عاشقانه، معمایی، اجتماعی
خلاصه : همان زمانی که فکر میکنی دیگه دنیا تمام شده، همان زمانی که میگی دیگه به آخر خط رسیدم، و درست همان زمانی که انتظارش را نداری یک معجزه زندگی ات را تغییر میدهد.
@شاه صنم
 

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
نام اثر:نبض تنهایی
نویسنده:سونیا جلالت
ژانر:اشرافی،عاشقانه،فانتزی
خلاصه:
دوشیزه آدرا دختر بزرگترین ناشر و ویراستار ایالت اورگن«هنری لوئیس پیتوک»است.خانواده پیتوک،خانواده بزرگی هستند که تمام بیست و یک نفرشان در عمارت پیتوک ها زندگی میکنند.آدرا سال ها پیش مادرش را از داده و پدرش با زن دختر دار بیوه ای«گلوریا»ازدواج کرده.آدرا پس از مرگ مادرش در دنیای تنهایی خود به سر میبرد و تنها کسی که می تواند این دوشیزه جوان را از دنیای تنهایی اش بیرون بکشد برادرش«پیتر»است.اما داستان اصلی از شبی شروع میشود که آدرا با درختی جادویی«درخت زندگی»ملاقات میکند.درختی که به آدرای دلشکسته دلگرمی میدهد و مفهوم زندگی را به او می آموزد.این درخت جادویی خود نیز از تنهایی رنج میبرد و به هیچ قیمتی نمیخواهد این دوشیزه جوان را که او را به عنوان دوستش پذیرفته از دست دهد و این قیمت،رازی خواهد بود که با فاش شدنش زندگی آدرا دگرگون خواهد شد.آدرا بی خبر از این راز بزرگ،خوشحال است که مخفیگاه دیگری به جز کتابخانه عمارت یافته که میتواند دردهایش را تسلی دهد.از سوی دیگر«گلوریا»جشنی برای کریسمس ترتیب داده و تمام خانواده های سرشناس ایالت را برای این جشن دعوت کرده.تمام این خانواده ها کل تعطیلات زمستان را در کنار خانواده پیتوک سپری خواهند کرد.پسر خانواده واتسون«اریک»که در این جشن حضور داشته دل به دل دوشیزه جوان میبازد،اما آدرا میخواهد اریک را تنها به عنوان یک دوست بپذیرد و از او دوری میکند.حالا تمام این شخصیت ها زمانی خود واقعیشان هستند که به بستر خوابشان میروند.در واقع هر ک.س به گونه ای احساس تنهایی میکند اما آن را به زبان نمی آورد.آدرا در این باره میگوید:«شب هر چقدر هم که تاریک باشد،تنهایی هیچکس را نمیپوشاند.»و این داستان را اینگونه برای ما تعریف میکند که:«خداوند وقتی شب را آفریده،قطعا دلتنگ بوده.شب،نبض تنهایی تمام مردم شهر است.نبضی که در من و تو وجود دارد و هیچگاه از کار نخواهد افتاد،مگر شب نابود شود.»اما این راز بزرگ چیست؟درخت به قیمت تنها نبودن خود،چگونه زندگی این دوشیزه جوان را زیر و رو میکند؟آیا آدرا با پی بردن به این راز همچنان به دوستی با این درخت جادویی ادامه میدهد؟
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر:نبض تنهایی
نویسنده:سونیا جلالت
ژانر:اشرافی،عاشقانه،فانتزی
خلاصه:
دوشیزه آدرا دختر بزرگترین ناشر و ویراستار ایالت اورگن«هنری لوئیس پیتوک»است.خانواده پیتوک،خانواده بزرگی هستند که تمام بیست و یک نفرشان در عمارت پیتوک ها زندگی میکنند.آدرا سال ها پیش مادرش را از داده و پدرش با زن دختر دار بیوه ای«گلوریا»ازدواج کرده.آدرا پس از مرگ مادرش در دنیای تنهایی خود به سر میبرد و تنها کسی که می تواند این دوشیزه جوان را از دنیای تنهایی اش بیرون بکشد برادرش«پیتر»است.اما داستان اصلی از شبی شروع میشود که آدرا با درختی جادویی«درخت زندگی»ملاقات میکند.درختی که به آدرای دلشکسته دلگرمی میدهد و مفهوم زندگی را به او می آموزد.این درخت جادویی خود نیز از تنهایی رنج میبرد و به هیچ قیمتی نمیخواهد این دوشیزه جوان را که او را به عنوان دوستش پذیرفته از دست دهد و این قیمت،رازی خواهد بود که با فاش شدنش زندگی آدرا دگرگون خواهد شد.آدرا بی خبر از این راز بزرگ،خوشحال است که مخفیگاه دیگری به جز کتابخانه عمارت یافته که میتواند دردهایش را تسلی دهد.از سوی دیگر«گلوریا»جشنی برای کریسمس ترتیب داده و تمام خانواده های سرشناس ایالت را برای این جشن دعوت کرده.تمام این خانواده ها کل تعطیلات زمستان را در کنار خانواده پیتوک سپری خواهند کرد.پسر خانواده واتسون«اریک»که در این جشن حضور داشته دل به دل دوشیزه جوان میبازد،اما آدرا میخواهد اریک را تنها به عنوان یک دوست بپذیرد و از او دوری میکند.حالا تمام این شخصیت ها زمانی خود واقعیشان هستند که به بستر خوابشان میروند.در واقع هر ک.س به گونه ای احساس تنهایی میکند اما آن را به زبان نمی آورد.آدرا در این باره میگوید:«شب هر چقدر هم که تاریک باشد،تنهایی هیچکس را نمیپوشاند.»و این داستان را اینگونه برای ما تعریف میکند که:«خداوند وقتی شب را آفریده،قطعا دلتنگ بوده.شب،نبض تنهایی تمام مردم شهر است.نبضی که در من و تو وجود دارد و هیچگاه از کار نخواهد افتاد،مگر شب نابود شود.»اما این راز بزرگ چیست؟درخت به قیمت تنها نبودن خود،چگونه زندگی این دوشیزه جوان را زیر و رو میکند؟آیا آدرا با پی بردن به این راز همچنان به دوستی با این درخت جادویی ادامه میدهد؟
@شاه صنم
 

Hana_21_96

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
80
391
مدال‌ها
2
نام اثر:بگو هوامو داری
نویسنده:حنانه عامریان
ژانر:عاشقانه،اجتماعی،
خلاصه:تا به حال فکر میکردم لقب حسود فقط برای انسان هاست!اما نه! زندگی ثابت کرد حسودتر از او وجود ندارد!میان قهقه هایت کمین کرده تا خوشی را برتو زهر کند!و این ما هستیم که یک عمر به دنبال زندگی میدویم و اونیز پوزخند زنان از ما دور و دور از می شود..اما او با تمام سرعتش خبرندارد ما روزی به آن خواهیم رسید!
ما روزی قدرت خود را به زندگی ثابت خواهیم کرد!
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر:بگو هوامو داری
نویسنده:حنانه عامریان
ژانر:عاشقانه،اجتماعی،
خلاصه:تا به حال فکر میکردم لقب حسود فقط برای انسان هاست!اما نه! زندگی ثابت کرد حسودتر از او وجود ندارد!میان قهقه هایت کمین کرده تا خوشی را برتو زهر کند!و این ما هستیم که یک عمر به دنبال زندگی میدویم و اونیز پوزخند زنان از ما دور و دور از می شود..اما او با تمام سرعتش خبرندارد ما روزی به آن خواهیم رسید!
ما روزی قدرت خود را به زندگی ثابت خواهیم کرد!
@F.S.Ka
 

nemo

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
35
717
مدال‌ها
2
نام اثر : سیاه و سیاهتر
نویسنده : نازنین زحمتکش
ژانر: مافیایی . جنایی . عاشقانه
خلاصه: انا زاهدی جوانترین و موفقترین وکیل که سرسختانه به دنبال پرونده خون پایمال شده ی پدرش است . با فرض بر اینکه تمام مهره های بازی در دستان او است شروع میکند و این ماجرا با کشته شدن دوست انا به اوج خود میرسد . ماجرایی که خارج شدن ازش غیر ممکن است و در این بین مردی در تاریکی شب شبیه به کفتار . یک لنسر بزرگ است ! اسمش با خون همراه است و وجودش سرشار از نیرو ......
+ اون دختر یه بلا هست یه فتنه . یه مصیبت . یه پرنده که فقط با زنگ صدای من ارام میگیرد !
 
بالا پایین