جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف " د"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \" د\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 21,999 بازدید, 687 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \" د\"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط کیـانـا.T

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
در گذر از ظلمت دل غرق سیاهی چه شوی
واب خور از مشرب جان چشمه حیوان چکنی
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دوست دارم شعر گویم حال دل بهتر شود
با تو ا ز احساس خوانم ،خطی از دفتر شود

دوست دارم در کنار چایی و قندان خود
لمس دستان تو باشد، مزه اش محشر شود!!

دوست دارم شعر هایم را بخوانی با نسیم
تازه گردم با صدایت ،گوش دنیا کر شود

دوست دارم طرحی از باران زنم بر شعر خویش
قطره قطره، نم نمک ریزد ،دو چشمم تر شود

دوست دارم بر مشامم بوی عطرت پیچد و... تا به یک تصویر رویایی ز تو منجر شود

دوست دارم لحظه های بودنت را نازنین
آنقدر اینجا بمانی خستگی ها در شود.....!!
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
دل نبریدیم اگر دل شکست در نشکستیم اگر در ببست
باور تقدیر به سر داشتیم از پی برداشت نمی کاشتیم
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
‌‌‌‌‌ 
دڪترم گفت ڪہ درڪمپ
بمان، ترڪش ڪـــن

ماندم و
نعشہ‌ی چشمان خمارش گشتم!
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دختر ِ چادر سفید ِ سینی ِ چایی به دست!
ای که هرگز در خیالم هم نمی آیی به دست!

معذرت میخاهم از اینکه به خابت آمدم
خسته ام از بی تو بودن، درد ِ تنهایی بد است

می نشستی روبرویم کاش، دلتنگ ِ توام
می روی با ناز و هی با عشوه می آیی بد است

من غریبه نیستم کافی ست یک فنجان ِ چای
بیش از این من را اگر شرمنده بنمایی بد است

می کشم حالا که قلیان ِ بلور آورده ای
گرچه دکتر گفته تنباکوی ِ نعنایی بد است

از حسودان ترس دارم با شکوفه دادنت
ای هلوی ِ چار فصل ِ من! شکوفایی بد است

آی دریا چشم ِ جنگل پلک ِ ابرو ابر و مه!
رحم کن بالا بلا! این قدر زیبایی بد است

اینهمه بر شانه موهای ِ شرابی را نریز
باد هم آشفته این اندازه گیرایی بد است

شور ِ شیرین! حق بده فرهاد ِ بی تابت شوم
با وجود ِ اینهمه خسرو، شکیبایی بد است

با خود آوردم غزل، قابل ندارد مال ِ تو
پس زدن آنهم برای ِ قلب ِ اهدایی بد است

چون که سهم ِ عشق ِ ما دنیای ِ بیداری نشد
قرنها هم بعد ِ خابت پلک بگشایی بد است
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
درد را درمان تویی مفهوم هر مضمون تویی
عشق اگر باشد چنینی لیلا منم مجنون تویی
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
دلتنگم دلتنگ از خانه‌ها از معبر از گذر از کوچه‌ها
باید پل زد به خیابان عشق یک شب آسیمه‌سر از کوچه‌ها
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دریا نبودم اما توفان سرشت من بود
گرداب خویش گشتن در سرنوشت من بود

چون موج در تلاطم، در ورطه زنده بودن
هم سرنوشت من بود، هم در سرشت من بود

تعلیق اگر چه سخت است اما گریختم من
از خویشتن که با خود برزخ بهشت من بود

تنها نه خود در افلاک، بر خاک هم همیشه
از میوه‌های ممنوع، عصیان خورشت من بود

ناچار ساختم با هر دو که عقل و عشقم
چون پرّ و پای و طاووس، زیبا و زشت من بود

جز سرنوشت محتوم، در وی ندیدم، آری
در پیری و جوانی، آیینه خشت من بود

خونم اگر نبارید، شعر تری نرویید
در دیمزار عمرم این کار و کشت من بود
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
@Navidism
در مرور ساعت های مضطرب
حل می شوم
همچون قرص های صورتی
در ته لیوان شیشه ای
حل می شوم
همچون ردیف عمودی جدول
که از افقی ها بیزارم
چرا که طعم مرگ می دهند
و من مُردن را دوست دارم
اما از مرگ بیزارم
و عمودی هم میتوان
مرگ را تجربه کرد
و من در عمودی ها
حل می شوم
 
بالا پایین