جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف " د"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \" د\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 21,678 بازدید, 687 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \" د\"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط کیـانـا.T

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دلی که می کشی از آن عذاب بی رحم است
قبول می کنم او بی حساب بی رحم است

خودت از آن دم اول سوال کردی: هست
دلت چگونه؟ و دادم جواب: بی رحم است

تو تشنه سمت دلم آمدی؟ نمی دانی
که شاهزاده ی زیبای آب بی رحم است

و گونه های تو سرخند و سوخته گفتی
که در ولایتتان آفتاب بی رحم است

تو کنج خانه نشستی که اعتراض کنی
به دختری که در این اعتصاب بی رحم است

من این خدای تورا دیده ام، دعایت را
از او نخواه مستجاب، بی رحم است
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دیگر گذشته نوبتِ آن سررسیدها
حالا رسیده وقت به ما ناامیدها

ما مردمانِ خسته‌دلِ ناتوان شده
ما سروهای دست به دامانِ بیدها

بر بختِ بی‌گشایشِ ما قفلِ محکمی‌ست
آن‌گونه‌ای که هیچ نچرخد کلیدها

گفتی که شاد باش که شادی سزای توست
سر می‌زند به جای سیاهی سپیدها

در گوشه گوشه‌ی دلِ ما غصه ریخته
دیگر به گوشِ ما نرود آن نویدها

تنها زمانه بر سرِ این شعر با من است
بد فرصتی‌ست فرصتِ ما ناامیدها
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
در محیط آفرینش خوش عنان چون موج باش
چون حباب از ساده لوحی خیمه بر دریا مزن

یا مرید سرو و گل، یا امت شمشاد باش
دست در هر شاخ همچون تاک بی پروا مزن
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

آخرین جرعهٔ جام است و شبم طولانی است
چه کنم این همه غم از دل تنها برود

دل پر حسرتی از این همه یلدا دارم
کاش یک بار بیایی تو و غم‌ها برود

راه برگشتنی ای ماه به مردابت نیست
مثل رودی که بنا نیست به دریا برود

دل من بود که در گوشهٔ تنهایی سوخت
هر کسی شرم ندارد به تماشا برود

عاشقی کردنمان دردسری بیش نبود
عشق ای کاش که از دهکدهٔ ما برود

هر که معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود...؟!
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام
نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
در دلم احساس باران خورده دارم ،میخری؟
یک گلستان من گل پژمرده دارم ،میخری؟

در فراقش سوخت احساس نجیبم ای رفیق
توی سی*ن*ه یک دل افسرده دارم،میخری؟

آری هر روز و شبم درگیر جنگ و ماتم است
صد شهید نوجوان برگرده دارم ، میخری؟

نه نگفتم عاشقم ،ای دوست من وابسته ام
من هزاران شعر پیکان خورده دارم،میخری؟

کودکی از سر گذشته، بی خیال خاطرات
یک قلم، یک دفتر دل مرده دارم،میخری؟

گفتم از یاران هزاران زخم دارم یادگار
یک زمستان بغض سرما خورده دارم،میخری؟

عمر کوتاه است آری درحد و اندازه نیست
من هزاران حسرت نشمرده دارم میخری
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا

گویند بخواب تا به خواب‌ش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
دیدمت قافیه و شعر و غزل ریخت به هم
باز رفتی و دل از ترس اجل ریخت به هم

خنده کردی و شکر ریخت ز لبهایت باز
مزه و طعم به کندوی عسل ریخت به هم

روسری از سرت افتاد و زمین لرزیدو
بعد از آن معنی و مفهوم گسل ریخت به هم

حلقه ی چشم تو شد علت ماهیّت شعر
لحظه ای پلک زدی کلّ علل ریخت به هم

مَثَلی خواستم از طاق دو ابروت زَنم
اَخم کردی و همه ضرب و مثل ریخت به هم

یک شبی رَد شدی از کوچه ی متروکه ی ما
کوچه نه، بعد تو حالات محل ریخت به هم

وزن اشعار من از هُرم نفسهای تو بود
سر عقب بردی و مفعول و فَعَل ریخت به هم
 
بالا پایین