مشاعره مشاعره با حرف " د"

[پایان]

دانی که مرا غم فراوان از چیست
زانست که او ناز فراوان دارد

 

[Navidism]

دارد چشمی که نیست تر می‌گردد
آن شب که نیامده سحر می‌گردد
این نامه‌ی ننوشته اگر پست شود
مردی که نرفته است برمی‌گردد
@ill_mah

 

[پایان]

در خیالم با خیالت بی خیال عالمم
تا که هستی در خیالم
با خیالت خوش خیال عالمم

 

[Tara Motlagh]

دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

 

[پایان]

دلم خون شد غریبانه عذابم را ندیدی تو
قفس شد سهم من اما چه خوب آسان پریدی تو

 

[پایان]

اندر دل من درون و بيرون همه او است
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
اينجاي چگونه کفر و ايمان گنجد
بي چون باشد وجود من چون همه اوست

 

[ill_mah]

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی

هر آن که کنج قناعت به گنج دنیا داد
فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی

بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی

ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن
در این چمن که گلی بوده است یا سمنی

ببین در آینه جام نقش بندی غیب
که ک.س به یاد ندارد چنین عجب زمنی

از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی

به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

 

[mobina01]

دانه ای را که دل مـوری از آن شاد شود

خوشی اش روز جزا تاج سلیمان باشد

صائب تبریزی

 

[mobina01]

دام تزویـــر که گستردیم بهــر صید خلق

کرد ما را پایبند و خود شدیم آخر شکار

پروین اعتصامی

 

[mobina01]

دستم به ماه می رسد امشب، اگر که عشق

دست مــــرا دوبـــــاره بگیرد، مگــــر کـه عشق

عبدالمجید اجرایی