جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● دریزه اثر مهرانه عسکری ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط 🔗مهرانه عسکری 📎.♡ با نام ● دریزه اثر مهرانه عسکری ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,334 بازدید, 34 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● دریزه اثر مهرانه عسکری ●
نویسنده موضوع 🔗مهرانه عسکری 📎.♡
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط 🔗مهرانه عسکری 📎.♡
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
قسم نمی‌خورم که از فشار غیرت خورد نشوم.
رگ گردنم اگر زد، چه کنم؟!
توپ توپی که قلبم می‌کند اگر سرعت گرفت، قول نمی‌دهم آرامش کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
من با تمام وجودم باورت داشتم ولی تو یک‌بار هم دوس داشتنم رو امتحان نکردی. وقتی هم که امتحان کردی خیلی زود دلت زدم.
و من، با این‌که این می‌دونستم دوست دارم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
می‌دونی نیازم، این دوست داشتن‌ها احمقانه‌ترین و قشنگ‌ترین حس‌هایِ این دنیایِ مجازی است.
افیونم، من در حال حاضر در جلسه‌یِ دادگاه ساکت مانده‌ام.
جلسه‌ای بین مغزِ عاقل و آینده‌ نگرم، و قلب احمق و عاشقم هستم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
بنظرت، کدام پیروز میدان می‌شوند؟!
عقلم؟ قلبم؟ یا این‌که خودم؟
اگر بدانی که چه آشفته بازاری‌ست این‌جا.
از شلوغی، از داد و بیداد‌های مغزم بر سر دل لامذهبِ بی‌غرورم، از گریه‌های بی‌دلیل چشمانم، از همه‌ی چیز‌های خاکستری بدم می‌آید.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
می‌دونی چرا گفتم از گریه‌هایِ بی‌دلیل چشمانم متنفرم؟ زیرا، چون اشک‌ها برای چشم‌ها یک نوع مجازات‌اند که چرا درست ندیدند، اصلاً چرا دیدند.
فدایِ خنده‌ی مستانه‌ات، تک‌تک مجازات چشمانم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
من حتی توی درگیری‌هامم، درگیرِ تو بودم!
راستی، دیروز دیدمت.
بلند و پر عشوه می‌خندیدی. یه‌ شکلِ‌ دیگه‌ست خندیدنت دخترم. شبیه خندیدنت با من نیست. انگار، الان داری از تهِ‌تهِ دلِ نامردت می‌خندی.
هه، بازهم فدای خنده‌ی مستانه‌ات.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
می‌خوام برات ادبی بگم.
تو همون یاری هستی که شهریار میگه:
- بدون وجودش شهر ارزش دیدن ندارد!
شهریار راست گفته؛ ولی من، الان دارم شهر و با تو می‌بینم... .
فقط، یه‌کم رنگش فرق کرده، شده خاکستری. زندگیم حتی سیاه و سفیدم نیست که دلم به سفیدش خوش باشه. همه‌اش، همه چیزش، هر کوچه پس کوچه‌اش خاکستریِ.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
کوچه پس کوچه های شهر را بیخیال. جانم به فدایت.
فراموش کردنت سخت و دشواره.
اصلاً می‌دونی چیه؟!
فراموش کردنت کار من نیست، سخته.
خیلی سخته.
می‌دونی شاید،...
شاید زندگی بعدی!
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
من به افسانه‌ها باور دارم. زندگی بعدی شاید...
مال من باشی و من، به‌خاطر داشتنت، به‌خاطر زیباییَت، به‌خاطر صدای خنده‌ات...
قهقهه بزنم.
گریه کنم. فریاد بزنم.
زمین و آسمان رو به‌خاطرت به هم بدوزم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
302
1,498
مدال‌ها
2
اگر، در بعد‌ها مال من بودی، اگر دین و ایمانم شدی، بدون...
بدون من مؤمن‌ترین مؤمنانم.
اگر شیطانی باشی، من، تنهاترین کافر می‌شوم.
بدون، من، منتظر ایستاده‌ام برای بعدی؛ زندگی بعدی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: 'elahe
بالا پایین