جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● گاه‌شمار عاشقی اثر تارا مطلق ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Tara Motlagh با نام ● گاه‌شمار عاشقی اثر تارا مطلق ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,166 بازدید, 32 پاسخ و 28 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● گاه‌شمار عاشقی اثر تارا مطلق ●
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
آمدی تا عشقی را که در این سال‌ها در قلبت درخت پر برگ و باری شده بود، به جان سرد و بی‌روح من بیاویزی؛ اما کمی دیر آمدی؛ من دیگر آن ستاره کوچک آسمان زندگی‌ات نیستم. از من، قلب و وجودی سرد و روح و جانی خسته باقی مانده است. تنم زیر بار طاقت‌فرسای بی‌رحمی‌ها کوچک و بی‌جان شده است، چشمانم بی‌اعتمادی را فریاد می‌زنند و دستانم تنهایی را در مشت می‌فشرد. هرچند محکم ایستادم و قامتم را زیر سنگینی بار روزگار خم نکردم.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
- حال و هوایم را نمی‌فهمم؛ نمی‌دانم دوست داشتنم را وجب کنم یا دلگیری‌ام را در ترازوی دلم، وزن. دلم در هوای نفس‌هایت، بی‌هوا می‌کوبد اما روح در خود مانده کودکی‌‌هایم، میان سیاه‌چاله عمیقی از جای خالی‌ات فریادی از خشم بر می‌آورد. عشق و نفرت جمع ناپذیرند اما احساس که علم ریاضی سرش نمی‌شود. درد این است که تو دردی و درمان هم و بی‌عشق زندگی سر می‌شود اما بی‌درمان درد، نه.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
عاشقانه‌هایت زیر گوش قلب زخمی از پیکار روزگارم، نوای شورانگیز ترانه زندگی‌ست. منی که در سال‌های نبودنت، دهانم به درد سکوت پرهیاهویی مبتلا گشته‌ است، ذهن پرآشوب و شلوغم پر از حضور توست. یک بار دیگر《 ماه تی‌تی》خطابم کن؛ قلب من برای هر بارش پروانه‌وار می‌چرخد و پایکوبی می‌کند. نگاهم کن و عشق به جان این‌ ستاره از سو افتاده‌ات بتابان تا بار دیگر کمر راست کنم و همراه و هم‌سفر زندگی‌ات شوم.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
من به نِی‌نِی عاشقانه چشمان روشنت آشنایم. چشمانی که نور مهر و عشق می‌پراکنند و قهوه‌ای چشمانم را ستاره باران می‌کنند. آمدی و عشق بیکران قلبت را آرا‌م‌آرام، همچون آب حیات به پای روح یخ‌زده‌ام ریختی و جان به یغما رفته‌ام را نور و گرما بخشیدی؛ نور و گرمایی که حالا آرام و به تدریج در رگ و پی‌ام می‌خرامد؛ انگار که طلوع خورشید در بامداد زمستانی زندگی‌ام، درخشیدن گرفته باشد.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
گیسوان کوتاهم را شانه بزن؛ دیگر گیس بافتنشان ممکن نیست اما تو بوسه بزن بر تارهایی که حالا برف زمهریر روزگار بر آن‌ها رنگ مهتاب پاشیده است؛ شاید جان یخ‌زده‌ام، از بند سرمای قلبم برهد. دستی بر دیوار فروریخته جانم بکش، آجر به آجر بچین و بالا ببر. بگذار حصار اعتماد، بار دیگر مرا در آغوش کشد و نسیم آرامش میان روح و جانم بپیچد و دستی بر زخم‌های کهنه از پیکار با روزگارم بکشد.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
هرچند این روزها، اضطراب آن‌چه بینمان درجریان است، قلبم را به تلاطمی دیوانه‌وار واداشته اما، انگار نقاشی، قلم‌مویش را به دست گرفته و بر هر گوشه از وجودم رنگی از عشق می‌پاشد. درون قلبم پروانه‌های رنگارنگی را نقش زده و چشمانم را از ستاره‌های سو‌سو زن روشن کرده است. بیا و آغوش پر آرامشت را برای غربت آغوش سردم بگشا. بگذار نوای خوش ضرب قلب مهربانت، لالایی جان خسته‌ام باشد.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
آمدی و امواج مهربانی‌ات، همچون جویبار آرامی، گِل و لای غم‌های رسوب شده در قلب خسته‌ام را رُفت. آمدی و بوسه بر ذهن و قلب پر افگار از نبرد بی‌رحمانه روزگارم زدی و مرهم مِهر، بر بال‌های شکسته‌ام کشیدی. آمدی و چراغ آرامش را در جان و روح خاموش از بدتابی ایامم روشن کردی و با عشقی که در کلامت می‌ریختی، آرام‌آرام روح یخ‌زده‌ام را از اعماق دنیای سرد مرگ بیرون کشیدی.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
آمدی و دست لرزان دلم را گرفتی و همچون روزهای کودکی، با جادوی کلمات شیرینت، آرامش را بار دیگر به جان و روحم سرازیر کردی. آن‌قدر که سال‌های قهر و عتابم را در همان روزهای پر زخم گذشته‌ رها کنم و بار دیگر دستان تهی‌ و سردم را به دستانت گره بزنم. آن‌قدر که آرا‌م‌آرام، یادم برود روزگاری، رفتنت کودکانه‌هایم را ریشه‌کن کرد و مرا با بی‌رحمی به دنیای بزرگسالی سنجاق نمود.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
باورش برایم سخت است اما این عهد ناگسستنی که عطر و رنگ یاس‌های سپید را می‌ماند، ما را وصله روح و جان هم کرده است. تو خود منی و من خود تو. شوق پریدن و هم‌بال شدن با تو، مرا تا اوج سرزمین لاجورد عشق می‌برد. عشق را در گوش جانم زمزمه کن، بوسه بر پیشانی ادراکم بزن و هم‌آغوش شوق قلب پرتپشم شو. می‌خواهم از این پس، زندگی را به شوق سوی عشق چشمان عسلی‌ات ورق بزنم.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,624
45,020
مدال‌ها
7
مرا از می عشق ناب قلبت سیراب کن؛ چه مامنی بهتر از قصر قلبت برای منی که عشق را در شهد شیرین عسلی نگاهت، جرعه‌جرعه می‌نوشم و قدم به قدم سیراب می‌شوم؟! من آن کودک نوپای راه عاشقی‌ام؛ دستانم را بگیر و مرا تا انتهای جاده عشق ببر. در گوشم آوای عشق را سر کن تا گوش‌هایم بوسه بر موسیقی صدایت بزنند. نوای عاشقانه‌ات پیله سرد تنهایی را از حریمم می‌گسلد و مرا پروانه‌وار بیرون می‌کشد.
***
 
بالا پایین