جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط - گیتی - با نام فروغ فرخزاد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,597 بازدید, 310 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع فروغ فرخزاد
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
و عشق بود،
آن حسِ مغشوشی
که در تاریکی
ناگاه
محصورمان می کرد
و جذبمان می کرد
در انبوه سوزانِ
نفس ها و تپش ها
و تبسم هاے دزدانه
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
کاش چون آینه روشن میشد
دلم از
نقش تو و خنده تو

صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده تو

کاش از شاخه سر سبز حیات
گل اندوه مرا میچیدی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاشق گشته ام
گوئیا «او» مرده در من کاینچنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام
هر دم از آئینه می پرسم ملول
چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟
لیک در آئینه می بینم که، وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم ...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
کاش چون نای شبان میخواندم
به نوای دل دیوانه تو
خفته بر هودَج موّاج نسیم

میگذشتم زدر خانهٔ تو

ازپس پردهٔ لرزان حریر
رنگ چشمان تو را میدیدم
در دل باغچهٔ خانهٔ تو
شور من ولوله برپا میکرد
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
تمام روز نگاه من
به چشمهای زندگیم خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من می گریختند
و چون دروغگویان
به انزوای بی خطر پلکها پناه می آوردند...!
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
‌زن که باشی
نمی توانی انکار کنی
تشنه ی بوی تن مردت هستی
همیشه و هر لحظه
دست خودت نیست
زن که باشی
آفریده می شوی برای عشق ورزیدن
برای نگاههای مهربانانه
برای بوسه های آتشین...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریستم

نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو عشق تو نیستم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
آه ...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من ،
آسمانیست که
آویختن پرده ای آن را از من می گیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله ی متروکست
و به چیزی در پوسیدگی
و غربت واصل گشتن ،
سهم من
گردش حزن آلودی
در باغ خاطره هاست
و در اندوه صدایی جان دادن...
که به من می گوید
دستهایت را
دوست میدارم .
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
دستهایت را چون خاطره‌ای سوزان در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش های لبهای عاشق من بسپار
باد ما را باخود خواهد برد....
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,712
مدال‌ها
9
برو ... برو ...
به سوی او ، مرا چه غم
تو آفتابی ... او زمین ...
من آسمان
بر او بتاب ز آنکه من نشسته ام
به ناز روی شانهٔ ستارگان
 
بالا پایین