- May
- 2,514
- 36,941
- مدالها
- 14
سبک هندی در کنار سبکهای خراسانی و عراقی، از جریانهای مهم ادبی ایران است که بررسی آن از زوایای گوناگون حائز اهمیت است.
سبک هندی یا «طرز تازه» یا «سبک اصفهانی»، جریانی در شعر فارسی که در فاصله سالهای ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ق پدید آمد و از نظر جهانبینی، زبان شعری و شیوه تخیل و تصویرپردازی با شعر قرن نهم ق و پیش از آن تفاوتهای اساسی داشت. اختلاف بر سر اطلاق عنوان «سبک هندی» بر این جریان از آغاز قرن حاضر وجود داشته و در همه این سالها محل بحث و مجادله بوده است و همچنان هست.
قدیمترین سند موجود که این جریان ادبی را «سبک هندی» نامیده تاریخ منتظم ناصری (تهران،۱۳۰۰ق)، نوشته محمدحسن خان صنیعالدوله، ملقب به اعتمادالسلطنه، است. او درباره میرزاطاهر وحید قزوینی (متوفی ۱۱۱۲ق) نوشته است: «اشعار او به سبک هندیها[ست]و چندان پسندیده و مطبوع نیست، بلکه اغلب مضامین آن موهون است.» پس از آن کمالی اصفهان (م۱۳۲۵ش) در منتخبات اشعار صائب، شاعران هندی را دستهای جداگانه دانسته و صائب تبریزی را در رأس آنها جای داده است. سپس محمدتقی بهار در ۱۳۱۰ش، در طی خطابه مفصلی «درباره بازگشت ادبی» اصطلاح سبک هندی را از دیدگاه منتقدانه به کار برد و در کتاب سبکشناسی نوشت که مورخان ادبی این اصطلاح را بدون ذکر نام او، در کتابهای خود شکستهبسته درج کردند.
سبک هندی یا «طرز تازه» یا «سبک اصفهانی»، جریانی در شعر فارسی که در فاصله سالهای ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ق پدید آمد و از نظر جهانبینی، زبان شعری و شیوه تخیل و تصویرپردازی با شعر قرن نهم ق و پیش از آن تفاوتهای اساسی داشت. اختلاف بر سر اطلاق عنوان «سبک هندی» بر این جریان از آغاز قرن حاضر وجود داشته و در همه این سالها محل بحث و مجادله بوده است و همچنان هست.
قدیمترین سند موجود که این جریان ادبی را «سبک هندی» نامیده تاریخ منتظم ناصری (تهران،۱۳۰۰ق)، نوشته محمدحسن خان صنیعالدوله، ملقب به اعتمادالسلطنه، است. او درباره میرزاطاهر وحید قزوینی (متوفی ۱۱۱۲ق) نوشته است: «اشعار او به سبک هندیها[ست]و چندان پسندیده و مطبوع نیست، بلکه اغلب مضامین آن موهون است.» پس از آن کمالی اصفهان (م۱۳۲۵ش) در منتخبات اشعار صائب، شاعران هندی را دستهای جداگانه دانسته و صائب تبریزی را در رأس آنها جای داده است. سپس محمدتقی بهار در ۱۳۱۰ش، در طی خطابه مفصلی «درباره بازگشت ادبی» اصطلاح سبک هندی را از دیدگاه منتقدانه به کار برد و در کتاب سبکشناسی نوشت که مورخان ادبی این اصطلاح را بدون ذکر نام او، در کتابهای خود شکستهبسته درج کردند.