جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی انواع سبک شعری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کارگاه شعر توسط - گیتی - با نام انواع سبک شعری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,081 بازدید, 21 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته کارگاه شعر
نام موضوع انواع سبک شعری
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط NIRI
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,521
36,965
مدال‌ها
14
سبک هندی در کنار سبکهای خراسانی و عراقی، از جریانهای مهم ادبی ایران است که بررسی آن از زوایای گوناگون حائز اهمیت است.
سبک هندی یا «طرز تازه» یا «سبک اصفهانی»، جریانی در شعر فارسی که در فاصله سالهای ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ق پدید آمد و از نظر جهان‌بینی، زبان شعری و شیوه تخیل و تصویرپردازی با شعر قرن نهم ق و پیش از آن تفاوت‌های اساسی داشت. اختلاف بر سر اطلاق عنوان «سبک هندی» بر این جریان از آغاز قرن حاضر وجود داشته و در همه این سالها محل بحث و مجادله بوده است و همچنان هست.
قدیم‌ترین سند موجود که این جریان ادبی را «سبک هندی» نامیده تاریخ منتظم ناصری (تهران،۱۳۰۰ق)، نوشته محمدحسن خان صنیع‌الدوله، ملقب به اعتمادالسلطنه، است. او درباره میرزاطاهر وحید قزوینی (متوفی ۱۱۱۲ق) نوشته است: «اشعار او به سبک هندیها[ست]و چندان پسندیده و مطبوع نیست، بلکه اغلب مضامین آن موهون است.» پس از آن کمالی اصفهان (م۱۳۲۵ش) در منتخبات اشعار صائب، شاعران هندی را دسته‌ای جداگانه دانسته و صائب تبریزی را در رأس آنها جای داده است. سپس محمدتقی بهار در ۱۳۱۰ش، در طی خطابه مفصلی «درباره بازگشت ادبی» اصطلاح سبک هندی را از دیدگاه منتقدانه به کار برد و در کتاب سبک‌شناسی نوشت که مورخان ادبی این اصطلاح را بدون ذکر نام او، در کتابهای خود شکسته‌بسته درج کردند.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: MHP
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,521
36,965
مدال‌ها
14
ریشه‌های سبک
درباره منشأ «طرز تازه» که در قرن حاضر سبک هندی نام گرفت، سه دیدگاه وجود دارد:

دیدگاه نخست ریشه‌های این سبک را در شعر برخی شاعران فارسی از قرن ششم به بعد جستجو می‌کند و بر آن است که ویژگی‌های عمده سبک هندی به طور پراکنده در دیوان‌های شاعران پیشین دیده می‌شود؛ مثلاً سبک طالب آملی ریشه در اشعار انوری و نظامی دارد. تصویرهای تازه و ابداعی در شعر خاقانی، لفظ‌تراشی و واژه‌سازی در شعر نظامی و خاقانی، ایهام در شعر خاقانی و حافظ و زبان کوچه و بازار در شعر قرن نهم‌ق و نازکی مضمون و رقّت معنی‌ در شعر کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی نیز سابقه دارد و مورد توجه شاعران سبک هندی و تذکره‌نویسان دوره صفویه نیز بوده است.
محققان ریشه‌های این سبک را در شعر امیرخسرو دهلوی، حافظ شیرازی، کمال خجندی که «خیال خاص» را مطرح کرده است، نیز به عنوان سرآغاز سبک هندی نشان داده‌اند؛ اما نظر غالب در دیدگاه نخست آن است که بابافغانی شیرازی (م۹۲۵ق) مبدع «طرز تازه» است. این نظر را نخست اوحدی بلیانی در تذکره عرفات‌العاشقین (۱۰۲۴ق) مطرح کرد. به گفته او، طرز شاعری بابافغانی مورد قبول سنت‌گرایان دربار هرات واقع نشد و در آنجا آن را «طرز فغانیانه» نامیدند و این نام را به تمسخر بر اشعار سست و شعرهای بی‌معنی اطلاق می‌کردند؛ اما «طرز تازه» فغانی با استقبال شاعران روبرو شد «و بعد از بابافغانی از صاحبان طرز تازه و صاحب تلاش چون مشهدی و شرف‌ و لسانی و محتشم و وحشی و ولی و میلی و عرفی و فیضی و غیرهم الی یومنا هذا طرز و روش جدیده مرتبه مرتبه به تلاحق افکار و نزاکت طبایع اهل روزگار، رسید به جایی که رسید، و این سرحد کمال است» (اوحدی بلیانی، ص۸۶۸). این نظر اوحدی را تذکره‌نویسان قرون بعد (واله داغستانی، سنبهلی، گوپاموی) و مورخان ادبی تا امروز همچنان نقل می‌کنند.
کسانی نیز با استناد به بیت صائب تبریزی «از آتشین دمان به فغانی کن اقتدارصائب اگر تتبع دیوان ک.س کنی»، بابافغانی را پیشتاز طرز تازه و استاد صائب دانسته‌اند (سهیلی خوانساری). البته بعضی از مخالفان این نظر می‌گویند که شاعران دیگری هم مثل شیخ آذری و امیرشاهی به همان شیوه بابافغانی سروده‌اند و عده کمی نیستند (امیری فیروزکوهی)؛ و بعضی دیگر خواجه حسین ثنایی مشهدی (م۹۹۶ق) را مخترع معانی عجیب و مضامین غریب خوانده‌اند (گلچین معانی به نقل از تقی‌الدین کاشی) و گفته‌اند که او به سبب شیوه نوین در خیال‌بندی و استعاره‌آفرینی سرکرده تازه‌گویان است.

دیدگاه دوم موطن اصلی این سبک را سرزمین هند می‌داند؛ زیرا بی‌التفاتی شاهان صفوی به شعر و شاعری سبب شد که شاعران ایرانی به هند مهاجرت کنند و در آنجا مورد تشویق شاهان گورکانی واقع شوند. در نتیجه این سبک در سرزمین‌های غیر ایرانی به وجود آمده و در آنجا رشد کرده است (آرین‌پور). این دیدگاه البته اساس استواری ندارد.

دیدگاه سوم سبک این دوره را تلفیقی از دو گونه زیبایی‌شناسی ایرانی و هندی می‌داند که در طی دو قرن به‌تدریج شکل گرفته است. این دیدگاه لطافت و باریک‌بینی و دقت و رقت معنی در سبک هندی را حاصل برخورد فلسفه هندی با اندیشه ایرانی می‌داند (نورانی وصال، حمیدیان، شاه‌حسینی).
حقیقت این است که سبک هندی افراطی، یا طرز خیال پیچیده، که از نیمه قرن یازدهم ق در هند اوج گرفت، کمابیش تحت تأثیر ذوق و ادب هندی بوده است. در بدیع‌ هندی صناعت «بنگ»۱ عبارت از «دقت معنی و نزاکت و لطافت خیال و رنگینی، مضمون و باریکی نکته و حسن ادا» (میرزاخان بن فخرالدین محمد). در رساله عروضی بلاغی جامع‌الصنایع والاوزان، تألیف قرن هشتم ق در هند، این صناعت با عنوان «دقت» و «خیال» معرفی شده است. همچنین به نقل از تذکره عرفات‌العاشقین، گفته‌اند که در ادبیات هند نوعی شعر به نام «بهاگ»۲ هست که پر از مجازها و استعاره‌های غریب است. به همین سبب است که شعر فارسی، پس از ورود به شبه‌قاره، تحت تأثیر ذوق هندی به جانب نازک‌خیالی و ابهام و غموض معنایی سوق داده شد.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: MHP
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,521
36,965
مدال‌ها
14
جهان‌شناسی سبک هندی
شاعر سبک هندی جهان خیالی خود را با دقت در امور جزئی می‌سازد. نگاه شاعر بیش از آنکه به روایتهای بزرگ و انتزاع‌های کلان هستی‌شناختی مشغول باشد، به ساختن جهان‌های خرد خیالی دلبسته است. تصویرها در سبک هندی، اشارت به جهان‌های بزرگ و لایتناهی ندارد؛ از این رو این سبک از رازهای ناگشوده و رمزهای عوالم غیب خالی است؛ بنابراین دنیای معنی نه در جهان بیکرانه مابعدالطبیعی، بلکه در خیال شاعر است. شعر سبک هندی کمتر بر آگاهی جمعی و ناخودآگاه قومی و اسطوره، و بیشتر بر حافظه فردی و تجربه شخصی متکی است.
آن بخش از این سبک، که ادامه سبک عراقی و سنت شعری فارسی است، از نظر اندیشهْ درونمایه عرفانی و اخلاقی دارد و از لحاظ تخیل و تصویرگری نیز بر مدار عناصر سنتی و قالبی می‌چرخد. در شعر شاخه هندی، صرف‌نظر از شعر بیدل دهلوی و تنی چند از شاعران صوفی مشرب هندی، استقلال از سنت شعری فارسی و فاصله‌گیری از اخلاقیات ایرانی و محتوای عرفانی همواره روی به فزونی داشته است.



واقع‌گرایی
پس از ظهور مکتب وقوع در قرن دهم‌ق، توجه شاعران به واقعیت پیرامون خویش بیشتر شد. در این عصر معشوق اثیری و آسمانی، که محمل اسطوره و مفاهیم بنیادی اساطیری بود، جای خود را به معشوق زمینی و تجربه وقوعی داد. شعرهایی با نام «سراپای معشوق» نمود بارزی از این نوع تجربه است. به هر نسبت که وقوع‌گرایی و توجه به واقعیت زندگی اوج گیرد، حقیقت‌جویی و اسطوره‌گرایی در زندگی آدمی کم‌رنگ می‌شود.
جای خالی «اسطوره» که نظامی باز و گسترده و تخیلی است، در ادبیات عصر تیموری و صفوی کاملا محسوس است. در عوض «معما» که متنی است بسته و محدود و عقلانی، در ادبیات ایرانی از سده نهم‌ق به بعد رواج بسیار می‌یابد. بازتاب نمودهای قومی، اساطیری، تاریخی و اعتقادی در این سبک بسیار اندک است و حتی نمادهای اساطیری، دینی و تاریخی در شاخه هندی سبک و شعر فارسی هندیان چندان دیده نمی‌شود.

 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: MHP
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,521
36,965
مدال‌ها
14
آرمان زیبایی‌شناختی

شاعر سبک هندی ذاتاً آرمان زیبایی‌شناختی دارد؛ یعنی شعر را صرفاً برای خود شعر و برای زیبایی می‌سراید و رسالت یا تعهد و التزامی برای هنر خود قائل نیست؛ چنان‌که صائب تبریزی گفته است:

مدّ عمر جاودان ماست شعر آبدار
قسمت ما آب حیوان ‌گر نباشد، گو مباش


شعر در نظر مردم عصر صفوی بسیار عزیز و گرامی بود. علت عمده دلمشغولی شاعران به مسائل فنی شعر و شاعری در این عصر، همین عشق به ذات شعر و زیبایی‌های خیالی است. این دلمشغولی شاعران را به مضمونی‌سازی با اصطلاحات ادبی و نظریه‌های شعری مشغول کرد. به‌سهولت می‌توان از دل دیوان‌های شعری و آثار ادبی این دوره، بوطیقای شعری عصر را استخراج کرد.
مطابق معیارهای زیبایی‌شناختی شاعران این عصر، شعر پیچیده دشواری که معنی آن به‌سادگی دریافت نشود، بهترین شعر است. حاکمیت ذوق دشوارپسند سبک هندی در دیوان شاعران شاخص این سبک، یعنی صائب تبریزی و بیدل دهلوی، به‌وضوح نمایان است. صائب بارها به مسائلی چون تلاش برای دستیابی به معنی بیگانه، تأمل فراوان در معانی غریب و عشق به دشواری سخن اشاره کرده است:

معنی پیچیده بی‌زحمت نمی‌آید به دست
می‌شود از پیچ و تاب فکر، جوهردار حرف


افراط در دشوارپسندی در شاخه هندی به اوج می‌رسد. در نظر شاعران و تذکره‌نویسان هندی، از جمله شیرعلیخان لودی، شاهنواز خوافی و بندرابن داس خوشگو، شعر پیچیده و غامض ارزش والایی دارد؛ زیرا فهم چنین اشعاری نیازمند تأمل و کمال درک و فهم است. تمایل به پیچیده‌گویی شاعر را به کوشش و زحمت برای دستیابی به معنی و مضمون تازه و بیگانه وا می‌دارد. یافتن معنی و بستن مضمونی که به‌سادگی به ذهن مخاطب نیاید و اعجاب و تحسین او را برانگیزد، دغدغه بزرگ شاعران سبک هندی بود. این دغدغه را آنها در ضمن ابیات بسیاری بیان کرده‌اند؛ مثلاً بیدل گفته است: به خود صد عقده بستم تا به آزادی علم گشتمر به چندین سکته چون نی مصرعی را کرده‌ام موزون.

 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: MHP
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,521
36,965
مدال‌ها
14
نگرش ذره‌بینی
نگاه نازک‌بین و نگرش ذره‌بینی به پدیده‌ها و جهان، حاصل ذوق ساده‌نگر وعامیانه در این عهد است. شاعر به جای توصیف چشم‌اندازهای گسترده طبیعی یا نشان دادن حقایق بزرگ، جهان آرمانی خود را در امور ظریف و روابط خیالی میان اجزا می‌یابد. مضمون غریب عبارت از همین روابط ادعایی و ناشناخته است. نگاه شاعر به شیء باریک‌بینانه است و به شیوه‌ای ذره‌بینی بر شیء و درونه نازک آن متمرکز می‌شود؛ مثلا شاعر موی قلم نقاش را از سایه مژه مور می‌سازد:

ز سایه مژه مور بسته بود قلم
چو می‌کشید مصور دهان تنگ تو را
خیال او جنبش مژگان چشم مور را می‌بیند و صدای پریدن رنگ را می‌شنود.



اندوه هستی
نگاه شاعران سبک هندی و بیش از همه صائب تبریزی و بیدل دهلوی به وجه غمناک هستی است. کاربرد مکرر واژه‌هایی مانند قربانی، مرغ بسمل، زخم، مرهم، زخم و نمک، داغ، تیغ، مرهم و زخم، رفو و الماس، آبله، فلاخن، شیون، خراش، ناله، جنون، اضطراب، گردباد، اشک، گریه، خاکستر، خزان، شعله و استعاره‌های بدبینانه برای جهان خاکی (مثل غمکده، نشترکده، حسرت‌زار، بولهب‌کده، و جز اینها) مؤید این معنی است.
ذهنیت غمگنانه، حتی در تخلص شعرای عصر، که در واقع بیان استعاری بینش شاعر است، نمود برجسته‌ای دارد؛ از آن جمله است تخلص‌هایی مانند: آشوب، آفتی، اسیری، اشکی، بیدل، بی‌ک.س، تنها، حزنی، حزین، حیران، خرابی، رسوا، شیونی، شعفی، عجزی، فانی، فگاری، فنایی، گریه، لاغری، ماتمی، محوی، مخفی، وحشتی که اغلب حاوی معنی درماندگی و عجز و نومیدی و ناتوانی است.


ویژگی‌های عمومی سبک
گرچه شاعران سبک هندی هر کدام ویژگی‌های سبک شخصی خود را دارند، اما وجوه مشترک بسیاری در اشعار آنان دیده می‌شود.

قالب و شکل شعر: قالب شعر در سبک هندی غزل است، اما شاعر خلاقیت خود را در محدوده یک بیت اجرا می‌کند. غزل سبک هندی مجموعه‌ای است از تک‌بیت‌های مستقل که با رشته قافیه و ردیف به هم پیوسته شده است. نازک‌کاری و مضمون‌بندی و معنی‌تراشی شاعر در محدوده یک بیت کامل می‌شود و شاعر در خلق «معنی بیگانه» باید تمام هنر خود را در یک مصرع یا بیت اجرا کند؛ بنابراین ابیات غزل ارتباط معنایی استواری با هم ندارند.
تأکید بر اصطلاحات «مصرع برجسته» و «پیش مصرع رسانیدن»، «مصرع به مصرع رسانیدن» در دیوان‌های شعر و تذکره‌های این دوره نشان از آن دارد که «مصرع» خانه اندیشه شاعر و محدوده عمل اوست. گاه شاعر یک غزل را برای یک مصرع می‌سازد، به قول محسن تأثیر، «مصرعی زمین غزل شود».
هرچند در شعر سبک هندی، تکیه بر آفریدن «مصرع برجسته» است، اما مصرعها عموماً با هم ارتباط نحوی دارند. در حقیقت ژرف‌ساخت دو جمله یک تشبیه مرکب است و کنار هم آمدن آنها هم با همین دلیل توجیه می‌شود. خود شاعران سبک هندی نیز بر رابطه معنایی دو مصراع به ظاهر مستقل تأکید می‌و‌رزند:

معنی یک بیت بودیم از طریق اتحاد
چون دومصرع گرچه در ظاهر جدا بودیم ما

(صائب تبریزی)

یک موی فرق نیست میان دو ابرویت
خوش مصرعی به مصرع دیگر رسیده است

(غنی کشمیری)

در واقع رعایت «اصل تناسب» و «مضمون‌بندی» که از مبانی زیبایی‌شناختی این سبک است، در جمله‌های کوتاه امکان‌پذیر نیست؛ از این رو شاعر ناگزیر جمله‌های بلند و عمدتاً مرکب و در نتیجه وزنهای بلند چهاررکنی به کار می‌گیرد که برای ارائه «مضمون‌بندی» و آفرینش «معنی بیگانه»، مجال گسترده‌تری فراهم می‌آورد تا وزنهای کوتاه سه‌رکنی.

زمین شعر: اصطلاح «زمین شعر» در متون این دوره، معادل قالب است که شامل وزن و قافیه و ردیف می‌شود. شاعر برای نشان‌دادن قوت طبع خود ردیف‌های بلند و دشوار مانند «هواست همچو حباب»، «نور است در شب مهتاب» به کار می‌گیرد (قهرمان). اصطلاح زمین غزل، زمین شاهنامه، زمین مشکل، زمین طرحی در تذکره‌ها عمدتاً به معنی قالب شعر است.
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
سبک ادبی خراسانی سبک و شیوهٔ شاعران خراسان و فرارود بود که از اوایل سدۀ چهارم تا میانه‌های سدۀ ششم هجری کاربرد داشت. نخستین شعرهای زبان فارسی به این سبک سروده شده‌اند. این سبک از لحاظ زمانی به دو دورهٔ سامانیان و غزنویان-سلجوقیان تقسیم می‌شود.



دوره‌های سبک خراسانی


این سبک از لحاظ زمانی به دو دورهٔ اصلی سامانیان و غزنویان-سلجوقیان تقسیم می‌شود:


  • در دورهٔ سامانیان، سادگی بیان و کهنگی تعبیرات و اصطلاحات مشخص است. غلبۀ واژگان فارسی بر عربی و توجه به توصیفات طبیعی، ساده و محسوس از ویژگی‌های شعر این دوره محسوب می‌شود. موضوعاتی که در شعر این دوره مطرح می‌شود اغلب معتدل و دور از اغراق هستند. تغزلات عاشقانه، پند و اندرز، حکمت با شیوه‌ای شاعرانه و نه عالمانه نیز از مشخصات این دوره به‌شمار می‌روند. از قالب‌های مهم در این عصر می‌توان به قصیده و مثنوی اشاره نمود. در قصیده معمولاً موضوع مدح، هجو و تغزل است و در مثنوی تمثیل، داستان و حماسه بیان می‌شود.
  • عنصری و منوچهری و پس از آن‌ها ناصرخسرو و سنایی به تدریج سادگی طبیعی را از شعر سبک خراسانی زدودند. در سبک این دوره افزون‌بر قصیده و مثنوی، برخی قالب‌های تازه مانند ترجیع بند، ترکیب بند، قطعه و مسمط نیز به کار رفته است. در این دوره انواع مباحث علمی فلسفه، ریاضیات، پزشکی، نجوم و آیات قرآن و احادیث در شعرها وجود دارند. روحیۀ حماسی پیشین تدریجاً از بین رفته و جای خود را به حالات زاهدانه و صوفیانه داد.

ویژگی‌های سبک خراسانی


از ویژگی‌های سبک خراسانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. آثار این سبک بر قیدها و سنت‌های لفظی و صوری تکیه دارد.

۲. این آثار از تسلسل‌های منطقی معانی و شکوه الفاظ برخوردار است و به‌صورتی متین، واقعیت را به شکل دستگاهی منظم و قابل قبول نمایش می‌دهد.

۳. این سبک کمی پیش از سدهٔ چهارم تا سدهٔ ششم هجری قمری رواج داشت و پس از آن هم ادامه یافت.

۴. تشبیهات این دوره اغلب حسی است و فاقد پیچیدگی.

۵. اشعار این سبک از حیث نوع، بیشتر قصیده و از لحاظ لفظ، ساده، روان و عاری از ترکیبات دشوار بوده و واژه‌های عربی در آن اندک است.

۶. از لحاظ معنی نیز صداقت و صراحت لهجه، تعبیرات و تشبیهات ملموس، از اختصاصات مهم این سبک می‌باشد.

۷. شکل‌گیری نوعی ادبیات پایداری برای پاسداری از تمدن و فرهنگ ایرانی پس از حملۀ اعراب.

۸. آثار موضوع محور هستند.

۹. استفاده از زبان فاخر و به نظم کشیدن مضامین گوناگون.




نمونه‌ها


از صاحبان سبک این دوره می‌توان به شاعران زیر اشاره کرد: رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی، منجیک ترمذی، کسایی مروزی، دقیقی طوسی، فردوسی، عنصری بلخی، فرخی، غضایری، رازی، عسجدی، منوچهری دامغانی، فخرالدین اسعد گرگانی، مسعود سعد سلمان، امیر معزی، ابوالفرج رونی، ناصر خسرو و سنایی.

نمونه:


مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بودنبود دندان، لا، بل چراغ تابان بود
سپید سیم رده بود و درو مرجان بودستارهٔ سحری بود و قطرهٔ باران بود
دلم خزانهٔ پر گنج بود، گنج سخننشان نامهٔ ما مهر و شعر عنوان بود
همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بوددلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود
(رودکی)
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
سَبکِ عراقی به سَبکی از شعر پارسی گفته می‌شود که از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج و ادامه داشته‌است. نام این سبک از عراق عجم گرفته شده‌است، امّا رواج این سبک محدود به سرزمین عراق عجم نبود و در نواحی دیگر نیز رواج داشت. ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی و جمال‌الدین اصفهانی از بنیان‌گذاران و کمال‌الدین اصفهانی، سعدی، عراقی و حافظ از نمایندگان این سبک به‌شمار می‌روند.
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

تاریخچه و زمینه پیدایش


سبک عراقی با روی کارآمدن سلجوقیان در خراسان آن روز و اتابکان در عراق و آذربایجان به‌وجود آمد. در این زمان (سدهٔ ششم) بخش‌هایی از غرب ایران را نیز عراق می‌گفتند، امّا برای تمایز با بخش میان‌رودان، آن‌جا را عراق عرب و این‌جا را عراق عجم می‌نامیدند. در این زمان گرانیگاه ادبی ایران به آذربایجان و عراق عجم منتقل شد. سبک عراقی به لحاظ تاریخی دوره مغولان و ایلخانان و تیموری را در بر می‌گیرد و از قرن هفتم تا قرن نهم ادامه دارد.

زمانی که مغولان خراسان را به خاک و خون کشیدند دانشمندان و ادیبانی که جان به سلامت بردند ناگزیر به اصفهان، شیراز، بغداد و دیگر مناطقی که رفاه مادی و ذخایر معنوی آنها از نهب و غارت مغولان در امان مانده بود گریختند. در نتیجه انهدام بغداد، طبعاً، نفوذ عربی برافتاد و امیران محلی، خواه ترک یا ایرانی، همگی مروج زبان و ادب فارسی بودند. شعری که از ویرانه‌های خراسان مهاجرت کرد، در باختر، میهنی تازه یافت و «سبک عراقی» جلوه‌گاه آن گشت.

ولی، باید در نظر داشت که اختلاف این سبک و سبک خراسانی نه ناشی از سرزمین و نه بر اثر اختلاف سلیقه است، بلکه یک فن ادبی است که چون میراثی از خراسان منهدم شده به عراق، که روی‌هم‌رفته از حملات مغولان مصون مانده، می‌رسد و عراق آن را احیا می‌کند و اشاعه می‌دهد؛ زیرا، خراسان، که از جمعیت تهی شده بود مدت‌های دراز توان آن را نداشت و، بدین ترتیب، واضح می‌گردد که تهاجم مغولان دوران ادبی نوینی به وجود می‌آورد.

در دوران مربوط به سبک عراقی بر اثر سیاست سلجوقیان، مدارس مختلف دینی تأسیس شد. تفسیر، منطق، حکمت و ادبیات عربی در این مدارس تدریس می‌شد. شاعران و ادیبان نیز با آن‌ها آشنا می‌شدند. رواج شعر پارسی در پارس و آذربایجان سبب شد که در شعر فارسی تحوّلی اساسی به‌وجود آید این تحوّل را می‌توان قبل از همه در شعر انوری و ظهیر فاریابی مشاهده کرد. انوری نخستین کسی است که از یک طرف قصاید و مدایح اغراق‌آمیز و پُرصنعت را وارد شعر کرد و از طرف دیگر غزل‌های لطیف و پرشور سرود. پرچم‌دار شیوهٔ تازه در ایران خاقانی و نظامی گنجوی شدند و در عراق جمال‌الدین اصفهانی و پسرش کمال‌الدّین این شیوه را برگزیدند و سعدی و حافظ آن را به اوج رساندند. نظامی داستان‌سرایی عاشقانه را به زیباترین شکل خویش به‌سامان رسانید.
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

خصوصیات سبک


  • اساس سبک عراقی همان سبک خراسانی ست با این تفاوت که در آن واژه‌های عربی فراوان‌تر شده و نیز به‌دلیل جابه‌جایی مراکز قدرت و گسترش علوم در حوزه‌های آموزش علمی و فرهنگی شهرهای مختلف ایران، واژه‌های علمی و حِکمی و فلسفی و دینی و نجوم و پزشکی در آثار شاعران وارد شده و رنگ و زنگ یا جلوهٔ خود را به شعر شاعران سبک عراقی بخشیده‌است.
  • در این سبک، قصیده بیشتر جای خود را به غزل، و سادگی و روانی و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت تشبیهات و تعبیرات و کنایات زیبا و تازه و در عین حال دقیق و باریک داد و واژه‌های عربی نیز فزونی گرفت. با ورود تصوف و عرفان در شعر، گویندگان عارفی چون سنایی، عطار، مولوی، حافظ و ده‌ها شاعر دیگر ظهور کردند. در ضمن مضامین اخلاقی و تربیتی و پند و اندرز جای مدایح مبالغه‌آمیز را گرفت.
  • معانی شعری در این شیوهٔ تازه گذشته از مدح که با بزرگ نمایی‌ها و فروتنی فراوان نسبت به ممدوح همراه‌است. هجو و هزل نیز هست که بیش از دورهٔ قبل رواج می‌یابد، و کسانی مانند انوری و سوزنی سمرقندی و خاقانی هجو‌های تند و هزل‌های بسیار می‌گویند.
  • عشق و عرفان و اخلاق از درونمایه‌های رایج در این سبک است. غزل که ابتدا انوری آن را به‌صورت یک نوع جدید ارائه می‌دهد، در شعر بیشتر شاعران این دوره آزمایش می‌شود. با این‌همه اوج آن در غزل‌های سعدی و حافظ جلوه‌گر می‌شود.
  • قالب‌های شعری، گذشته از قصیده که انوری و خاقانی و جمال‌الدین اصفهانی و ظهیر فاریابی آن را به اوج می‌رسانند، قالب مثنوی و غزل رواج فراوان می‌یابد. در پنج گنج نظامی گنجوی نوعی جدید از انواع ادبی را در قالب مثنوی ارائه می‌دهد.
  • شاعران فارس و اصفهان هر چند شیوهٔ جمال‌الدین اصفهانی را می‌پسندند، امّا قالب غزل را بر قالب‌های دیگر ترجیح می‌دهند. فارس مرکز غزل‌سرایی به سبک عراقی می‌شود. سعدی و حافظ خداوندان غزل هر یک شیوهٔ تازه‌ای می‌آفرینند. شیوهٔ عراقی البتّه در غزل با آنچه در قصیده و مثنوی هست، تفاوت دارد.
  • توجّه به زیبایی کلمه و سادگی و خوش‌آهنگی که در واقع سبک خاص سعدی است، در غزل تأثیر می‌گذارد و کسانی مانند سلمان و خواجو و همام تبریزی و اوحدی و امیرخسرو دهلوی و جامی چه در فارس و چه در جاهای دیگر آن شیوه را در نظر دارند. با این‌همه حافظ تحوّلی بزرگ در غرل فارسی ایجاد می‌کند و سبکی منتقل و آزاد که آن را سبک والا باید خواند می‌آفریند. در سبک عراقی، قالب مثنوی و غزل اهمیّت بیشتری پیدا می‌کند و تا دوره‌های بعد ادامه می‌یابد. شعر به لهجه‌های محلّی به‌سبب ناامنی‌ها و فقر و سیه‌روزی مردم فراموش شد و زبان به‌سوی پیچیدگی و ابهام پیش رفت. میزان زیادی کلمه‌ها و اصطلاح‌های عربی و قرآنی و مانند آن در شعرها و نوشته‌ها وارد شد.
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

نمونه‌ها


به عمر خویش مدح ک.س نگفتمدری از بهر دنیا من نسفتم
(عطار)

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آردنهال دشمنی بر کن که رنج بی‌شمار آرد
(حافظ)

بیا تا قدر یکدیگر بدانیمکه تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
کریمان جان فدای دوست کردندسگی بگذار آخر مردمانیم
(مولوی)

دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلیزنهار بد مکن که نکردست عاقلی

هنر به چشم عداوت بزرگ‌تر عیب استگلست سعدی و در چشم دشمنان خار است
نور گیتی فروز چشمهٔ هورزشت باشد به چشم موشک کور

گوش تواند که همه عمر وینشنود آواز دف و چنگ و نی
دیده شکیبد ز تماشای باغبی گل و نسرین به سر آرد دماغ
ور نبود بالش آکنده پرخواب توان کرد خزف زیر سر
ور نبود دلبر همخوابه پیشدست توان کرد در آغوش خویش
وین شکم بی هنر پیچ‌پیچصبر ندارد که بسازد به هیچ
(سعدی)

عشق تو بر بود زمن مایه مایی و منیخود نبود عشق تو را چاره ز بی خویشتنی

چو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شبچو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
(سنایی)

خاقانیا ز مدحت شاهان کران طلبتا از میان موج سیاست برون شوی
(خاقانی)
 
بالا پایین