جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 83,773 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
عنوان: آژان باندرول
نویسنده: منصوره.م
ژانر: معمایی، جنایی، درام
خلاصه: آنچه در تاریکی نهفته بود، به‌آرامی از شکاف دیوارها تراوش کرد. صدای زمزمه‌ای ناآشنا، مثل نوای یک نفرین کهنه در گوشم پیچید. سایه‌هایی که رقصیدند و خاطراتی که زخمی عمیق بر روح من گذاشتند. او بود، یا شبحی از او؟ یا شاید فقط ترس من بود؟ ما به دنبال حقیقت بودیم، اما حقیقت خود را پنهان کرده‌بود. در لابه‌لای آینه‌ها جز بازتاب خالی، چیزی نمی‌دیدم «ما همه کوریم... .»
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @MAHRO.
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Yalda.Sh
@DELARAM
 

Madia

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
76
878
مدال‌ها
2
رمان: دژآگاه
نویسنده: Madia
ژانر: عاشقانه / اجتماعی / تراژدی
خلاصه: در کوچه پس کوچه‌های گمگشته‌ی خورشیدشهری بزرگ، چه کسی خبر داشت از آفتابی که گر روزی آغاز کرد نورانی برای اهالی آن نقطه‌ی کور، به نفرین غروب می‌باخت نوردختی را که به عقد حیاتی خاموش درآورده بود؛ عقد موقتی بود به فاصله‌ی طلوع خورشید تا غروب آن، پایان یافت مدتش آن هنگام که طلسم تاریکی سیلی زد به حیات بیچارگان گمگشته در کوچه پس کوچه‌های روزگاری که نبود بالاتر از سیاهی‌اش رنگی. دمار از همین روزگار سیاه درآورد مهریه‌ی نوردخت که به زانو درآورد بدهکاران زندگی را فقط و فقط به جرم تولد در کور نقطه‌ای دور از اوج زندگی آنجا که زیر دور گردونی بود خاموش که گذشته از دو روزی نرفتنش به مراد دلشان... یک عمر به انتظار اوجشان کاشت و یک عمر... شوخی نبود!
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
رمان: دژآگاه
نویسنده: Madia
ژانر: عاشقانه / اجتماعی / تراژدی
خلاصه: در کوچه پس کوچه‌های گمگشته‌ی خورشیدشهری بزرگ، چه کسی خبر داشت از آفتابی که گر روزی آغاز کرد نورانی برای اهالی آن نقطه‌ی کور، به نفرین غروب می‌باخت نوردختی را که به عقد حیاتی خاموش درآورده بود؛ عقد موقتی بود به فاصله‌ی طلوع خورشید تا غروب آن، پایان یافت مدتش آن هنگام که طلسم تاریکی سیلی زد به حیات بیچارگان گمگشته در کوچه پس کوچه‌های روزگاری که نبود بالاتر از سیاهی‌اش رنگی. دمار از همین روزگار سیاه درآورد مهریه‌ی نوردخت که به زانو درآورد بدهکاران زندگی را فقط و فقط به جرم تولد در کور نقطه‌ای دور از اوج زندگی آنجا که زیر دور گردونی بود خاموش که گذشته از دو روزی نرفتنش به مراد دلشان... یک عمر به انتظار اوجشان کاشت و یک عمر... شوخی نبود!
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @Atiye♡
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Yalda.Sh
 

zahra41324132

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
1
3
مدال‌ها
2
رمان: عشق در سایه ها
نویسنده: ماه
ژانر:عاشقانه

خلاصه:رودابه دختر کوچکتر خان که دل در گرو مرد نجاری داده است، اما رودابه وقتی دانشگاه قبول می‌شود به شهر میرود و در آنجا مشغول به تحصیل می‌شود و بعد از اتمام درس به روستا برمی‌گردد که متوجه می‌شود مرد نجار ازدواج کرده است و زمانی که باز می‌خواهد به شهر برگردد....
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Atilla

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
رمان: عشق در سایه ها
نویسنده: ماه
ژانر:عاشقانه

خلاصه:رودابه دختر کوچکتر خان که دل در گرو مرد نجاری داده است، اما رودابه وقتی دانشگاه قبول می‌شود به شهر میرود و در آنجا مشغول به تحصیل می‌شود و بعد از اتمام درس به روستا برمی‌گردد که متوجه می‌شود مرد نجار ازدواج کرده است و زمانی که باز می‌خواهد به شهر برگردد....
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @عاطفه حاتمی
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Yalda.Sh
 

Hanin

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
7
83
مدال‌ها
2
نام اثر:انعکاس های درون
نویسنده:حَنین
ژانر:درام،اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عاشقانه
خلاصه:
طنین دختری ۲۵ ساله و طلبه است که در زمینه‌های فرهنگی و تبلیغی فعالیت می‌کند. او سخنرانی‌هایی در مکان‌های مختلف برگزار می‌کند و به‌عنوان یک طلبه، تاثیر زیادی روی اطرافیانش می‌گذارد. طنین یک خواهر به نام ترنم دارد که در سال یازدهم دبیرستان رشته هنر تحصیل می‌کند. مادرشان استاد دانشگاه دروس عمومی است و پدرشان بازنشسته است.
یک روز از مدرسه ترنم خواسته می‌شود که طنین به‌عنوان سخنران به مدرسه بیاید و برای دختران مدرسه سخنرانی کند. طنین به مدرسه می‌رود و دختران مدرسه ارتباط خوبی با او برقرار می‌کنند. پیشنهاد معلم باعث می‌شود طنین به‌عنوان مشاور مدرسه منصوب شود.
در همین حین، طنین متوجه می‌شود که یکی از همکلاسی‌های خواهرش به نام لاله، وضعیت روحی مناسبی ندارد. او موضوع را با مدیر مدرسه در میان می‌گذارد و پیشنهاد می‌کند که با والدین لاله صحبت کند. طنین متوجه می‌شود که او پدر و مادر ندارد و با برادر بزرگترش، هومن، که ۳۰ ساله است، زندگی می‌کند. طنین هومن را می‌بیند و درباره وضعیت لاله با او صحبت می‌کند.
این موضوع باعث می‌شود که طنین و هومن بیشتر با یکدیگر ملاقات کنند و ارتباطشان ادامه یابد. رابطه‌ای که ابتدا به‌خاطر مسائل خانوادگی و وضعیت روحی لاله شکل گرفته، کم‌کم به‌دلیل تفاوت‌های دیدگاه مذهبی میان طنین و هومن، به چالشی جذاب تبدیل می‌شود. طنین که یک طلبه مذهبی است، هومن را با جهان‌بینی متفاوتش روبه‌رو می‌کند و این باعث شکل‌گیری پرسش‌ها و دیالوگ‌هایی میان آنها می‌شود.
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر:انعکاس های درون
نویسنده:حَنین
ژانر:درام،اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عاشقانه
خلاصه:
طنین دختری ۲۵ ساله و طلبه است که در زمینه‌های فرهنگی و تبلیغی فعالیت می‌کند. او سخنرانی‌هایی در مکان‌های مختلف برگزار می‌کند و به‌عنوان یک طلبه، تاثیر زیادی روی اطرافیانش می‌گذارد. طنین یک خواهر به نام ترنم دارد که در سال یازدهم دبیرستان رشته هنر تحصیل می‌کند. مادرشان استاد دانشگاه دروس عمومی است و پدرشان بازنشسته است.
یک روز از مدرسه ترنم خواسته می‌شود که طنین به‌عنوان سخنران به مدرسه بیاید و برای دختران مدرسه سخنرانی کند. طنین به مدرسه می‌رود و دختران مدرسه ارتباط خوبی با او برقرار می‌کنند. پیشنهاد معلم باعث می‌شود طنین به‌عنوان مشاور مدرسه منصوب شود.
در همین حین، طنین متوجه می‌شود که یکی از همکلاسی‌های خواهرش به نام لاله، وضعیت روحی مناسبی ندارد. او موضوع را با مدیر مدرسه در میان می‌گذارد و پیشنهاد می‌کند که با والدین لاله صحبت کند. طنین متوجه می‌شود که او پدر و مادر ندارد و با برادر بزرگترش، هومن، که ۳۰ ساله است، زندگی می‌کند. طنین هومن را می‌بیند و درباره وضعیت لاله با او صحبت می‌کند.
این موضوع باعث می‌شود که طنین و هومن بیشتر با یکدیگر ملاقات کنند و ارتباطشان ادامه یابد. رابطه‌ای که ابتدا به‌خاطر مسائل خانوادگی و وضعیت روحی لاله شکل گرفته، کم‌کم به‌دلیل تفاوت‌های دیدگاه مذهبی میان طنین و هومن، به چالشی جذاب تبدیل می‌شود. طنین که یک طلبه مذهبی است، هومن را با جهان‌بینی متفاوتش روبه‌رو می‌کند و این باعث شکل‌گیری پرسش‌ها و دیالوگ‌هایی میان آنها می‌شود.
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @_nazanin_
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Yalda.Sh
 

Atilla

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی و اخبار
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,058
3,537
مدال‌ها
2
درخواست ناظر دارم
 

Atilla

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی و اخبار
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,058
3,537
مدال‌ها
2
بالا پایین