جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 146,664 بازدید, 2,499 پاسخ و 61 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط پرسفونه

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,225
40,063
مدال‌ها
25
عنوان:بیداد
ژانر : جنایی،عاشقانه،معمایی
نویسنده :behdadbm
زیر سایه ی تهران، با مردمانی که فکر میکنند قلبی بزرگتر از وسعتِ آن دارند ، زیر نور ستارگانی که رو به افول میروند و تاریکی شب رنگ سیاه مطلق به خود می گیرد و طعم لبخند های مردم، مصنوعی تر از روز گذشته می شود ، بیداد حتی زندگی خسته کننده ی روزمره ی خود را رو به زوال میبیند و بازپس گرفتن برگ برنده ی خود را فقط و فقط در حباب یک هدف پوشالی میبیند ؛ انتقام از بهترین دوست خود ؛ انتقامی کلیشه ای و ساده لوحانه که تا میانه های راه پیش میرود و چیزی به پایانش نمیماند اما با یک حادثه ی ناگهانی ، تمام معادلات ذهن بیداد بهم میخورد و...
هر که در عاشقي قدم نزده است
بر دل از خون ديده نم نزده است
او چه داند که چيست حالت عشق
که بر او عشق، تير غم نزده است
( خاقانی)
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @.Moon.
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@SHAHDOKHT
@SPEED
 

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,225
40,063
مدال‌ها
25
درود، درخواست ناظر دارم.
عنوان: مرگنواز خلت
ژانر: تراژدی، معمایی
نویسنده: زهرا غلامی
خلاصه: در پیچ و خم دالان‌های خون‌زده‌ی سرنوشت، جایی که خلت و جنایت در هم می‌آمیزند، ما تنها شاهدان مرگیم. بوسه‌ی تو، همچون اخگری در دل زمهریر دمی به جان یخ‌زده‌ام هدیه می‌دهد و برای اولین و آخرین بار ناجی‌ام می‌شود. تو سردسته‌ی شیاطین و من اسیر وهم نور گمگشته‌ات، زیر سایه‌های مهتابی که حکم‌مان را می‌نویسد به پایان می‌رسیم؛ آیا جهنم دلدادگی توان سوزاندن زخم‌های آغشته به خون‌مان را دارد؟! به راستی زخم‌هایمان با شعله‌ور شدن آرام می‌گیرند یا تا ابد به زنده‌زنده سوختن تبعید می‌شویم؟!
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @نازی.م
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@SHAHDOKHT
@SPEED
 

.Hananeh_z.

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
4
69
مدال‌ها
2
نام اثر: کماندار عشق
نویسنده: حنانه زرینی


ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر ما هم به نامت باز شد

از کودکی در گوشم خواندند که عقد دخترعمو و پسرعمو را در آسمان‌ها بسته‌اند؛ آن‌قدر خواندند و خواندند تا قلب پاک و کوچکم را از همان کودکی بی‌هیچ چشم داشتی، تقدیم تو کردم و تو "معین نکونام" خدای زمینی من شدی!
کماندار عشق روایتی پر رمز و راز و برانگیخته از عشق‌هایی متفاوت است که در قلب خانواده‌ای متدین و با تعصبات سنتی، جوانه می‌زنند و سبز می‌شوند اما به راستی چه کسی می‌داند که سرنوشت چه چیزی را خواهد نوشت؟!
 

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,225
40,063
مدال‌ها
25
نام اثر: کماندار عشق
نویسنده: حنانه زرینی


ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر ما هم به نامت باز شد

از کودکی در گوشم خواندند که عقد دخترعمو و پسرعمو را در آسمان‌ها بسته‌اند؛ آن‌قدر خواندند و خواندند تا قلب پاک و کوچکم را از همان کودکی بی‌هیچ چشم داشتی، تقدیم تو کردم و تو "معین نکونام" خدای زمینی من شدی!
کماندار عشق روایتی پر رمز و راز و برانگیخته از عشق‌هایی متفاوت است که در قلب خانواده‌ای متدین و با تعصبات سنتی، جوانه می‌زنند و سبز می‌شوند اما به راستی چه کسی می‌داند که سرنوشت چه چیزی را خواهد نوشت؟!
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @مِلی
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@SHAHDOKHT
@SPEED
 

هل سبز

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
1
4
مدال‌ها
2
نام اثر: رمیدگی میان ما
نویسنده:هلما شفیع
ژانر: جنایی عاشقانه پلیسی
خلاصه:هیچ چیز را نمیتوان پیش بینی کرد
قرار این نبود که اینگونه پیش بیاید
حتی فکرش از کنار ذهنم رد نمیشد و حالا آنچه را که انتظارش را نداشتم اتفاق افتاده بود...
قرارمان این نبود.
دختری که با برنامه ریزی وارد عمارت متین ستوده،فردی مرموز و پرپیچ و خم هست میشه اما اونجا با حقایقی پنهان در مورد خودش و اطرافیانش باورنکردنی مواجه میشه
 
آخرین ویرایش:

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,225
40,063
مدال‌ها
25
نام اثر:نفرت میان ما
نویسنده:هلما شفیع
ژانر: مافیایی عاشقانه معمایی
خلاصه:هیچ چیز را نمیتوان پیش بینی کرد
قرار این نبود که اینگونه پیش بیاید
حتی فکرش از کنار ذهنم رد نمیشد و حالا آنچه را که انتظارش را نداشتم اتفاق افتاده بود...
قرارمان این نبود.
دختری که با برنامه ریزی وارد عمارت متین ستوده،فردی مرموز و پرپیچ و خم هست میشه اما اونجا با حقایقی پنهان در مورد خودش و اطرافیانش باورنکردنی مواجه میشه
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @za0_0ra
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@SHAHDOKHT
@SPEED
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: AZHHAR
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
158
788
مدال‌ها
2
دروووود♡
درخواست تأیید و تعیین ناظر برای دوتا از رمان‌هام.

رمان رویای جادویی
ژانر: فانتزی، عاشقانه

رمان قلمروی درندگان
ژانر: فانتزی


نویسنده هردو اثر: سارابهار
 

MAHER

سطح
6
 
「 معاون」
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی انجمن
ناظر کیفی
کاربر ممتاز
Oct
3,263
3,934
مدال‌ها
12
دروووود♡
درخواست تأیید و تعیین ناظر برای دوتا از رمان‌هام.

رمان رویای جادویی
ژانر: فانتزی، عاشقانه

رمان قلمروی درندگان
ژانر: فانتزی


نویسنده هردو اثر: سارابهار
لطفا برای تعیین ناظر خلاصه هر دو رمانتون رو ارسال بکنید.
 

sambal

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
6
148
مدال‌ها
2
درود درخواست تاپیک داستانک داشتم.
نام اثر: کارزار جنوبی
نویسنده: سمبل|سامان بالاهنگ
ژانر: اجتماعی، جریان سیال ذهن
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
158
788
مدال‌ها
2
لطفا برای تعیین ناظر خلاصه هر دو رمانتون رو ارسال بکنید.
رمان رویای جادویی
خلاصه:
ماهوا در دوزخِ زندگی‌اش آن‌چنان غرق می‌شود که حتی از نجات خود نیز ناامید می‌شود. حالا او در این میان ایستاده است، تنها و در جستجوی قطره‌ای زندگی، در جایی که نه امیدی است و نه نوری برای راهیابی؛ اما آیا روزی خواهد آمد که ماهوا بتواند از این دوزخ بیرون بیاید یا برای همیشه در این منجلاب غم و تاریکی گرفتار خواهد ماند؟!


رمان قلمروی درندگان
خلاصه:
مرزهای واقعی و خیالی به هم پیوسته‌اند، در دل جنگل‌های تاریک و اسرارآمیز، جهان در گروی ویروسی فجیع، آلفایی با قدرت طلسم شده و بتایی که برای شکستن طلسم باید از دوازده‌خوان هرکول عبور کند...
 
بالا پایین