ســاحــره
سطح
0
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد کتاب آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمانبوک
- Jun
- 239
- 1,654
- مدالها
- 2
نبودنت را در حاشیهی نامهای بیامضا حس میکنم؛ حروف نیمهتمامی که روی کاغذ جا ماندند و هرگز به آن سوی برگ نرسیدند.
صدای کشیده شدن قلم روی کاغذ، اکنون ترنمی مسموم در گوشهایم است؛ تکرار تپش کلمات ناتمام که ریشه در مرزهای دفتر خاطرهام گسترانیده.
خاطراتت همچون مهرهای باطلهاند؛
هر بار کوک میشوم تا آنها را به زنجیر اسارت بکشم، اما دستنخورده میگریزند.
سُهاوار بودی، ب*و*س*های بر لبان نامهای که هیچگاه پست نشد.
صدای کشیده شدن قلم روی کاغذ، اکنون ترنمی مسموم در گوشهایم است؛ تکرار تپش کلمات ناتمام که ریشه در مرزهای دفتر خاطرهام گسترانیده.
خاطراتت همچون مهرهای باطلهاند؛
هر بار کوک میشوم تا آنها را به زنجیر اسارت بکشم، اما دستنخورده میگریزند.
سُهاوار بودی، ب*و*س*های بر لبان نامهای که هیچگاه پست نشد.
آخرین ویرایش: