- Dec
- 6,411
- 11,920
- مدالها
- 3
یوهیرو متولد شد
وقتی دختر از درخت اسمش را پرسید؛ اولین چیزی که به ذهن او رسید «یوهیرو» بود؛ به معنی «امید». این دو نفر به دوستان صمیمی هم تبدیل شدند. هر روز پیش هم میآمدند تا صحبت کنند، آواز بخوانند و اشعار و داستانهای زیبا را از بر کنند. یوهیرو هر چه ساکورا را بیشتر میشناخت، دلش میخواست بیشتر پیشش باشد. طوری که برای دیدنش لحظهشماری میکرد.
»
وقتی دختر از درخت اسمش را پرسید؛ اولین چیزی که به ذهن او رسید «یوهیرو» بود؛ به معنی «امید». این دو نفر به دوستان صمیمی هم تبدیل شدند. هر روز پیش هم میآمدند تا صحبت کنند، آواز بخوانند و اشعار و داستانهای زیبا را از بر کنند. یوهیرو هر چه ساکورا را بیشتر میشناخت، دلش میخواست بیشتر پیشش باشد. طوری که برای دیدنش لحظهشماری میکرد.
»