جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط STARLET با نام لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 700 بازدید, 120 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط FROSTBITE

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۰. دل‌خوش بودن

ظاهر جمله: کسی دلش به چیزی خوش و آرام است.
معنای کنایی: امید و رضایت ساده داشتن، حتی اگر واقعی و بزرگ نباشد.
کاربرد: وقتی کسی با چیز کوچک یا خیالی آرام است.
زیبایی ادبی: قلب نماد احساس است و "دل خوش" به زیبایی آرامش ساده را بیان می‌کند.
مثال: به همین وعده کوچک دل‌خوش بود.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۱. آتش‌بیار معرکه شدن

ظاهر جمله: کسی آتش می‌آورد تا معرکه‌ای داغ‌تر شود.
معنای کنایی: کسی که دعوا یا اختلافی را شعله‌ورتر می‌کند.
کاربرد: برای کسانی که به جای حل مشکل، آن را تشدید می‌کنند.
زیبایی ادبی: شعله و معرکه، ترکیب تصویری پرهیجان و پرتنش می‌سازند.
مثال: به جای آرام کردن، آتش‌بیار معرکه شد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۲. آفتاب لب بام بودن

ظاهر جمله: آفتاب به انتهای مسیر رسیده و در آستانه غروب است.
معنای کنایی: به پایان عمر یا دوران رسیدن.
کاربرد: بیشتر درباره سالخوردگی یا نزدیک بودن به آخر کار.
زیبایی ادبی: غروب خورشید استعاره‌ای زیبا از پایان زندگی یا زمان است.
مثال: پیرمردی بود که آفتاب لب بامش بود.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۳. آب گل‌آلود کردن

ظاهر جمله: آب زلال با گل و خاک کدر می‌شود.
معنای کنایی: ایجاد آشوب، مشکل یا سوءاستفاده از شرایط.
کاربرد: برای کسانی که شرایط شفاف را خراب می‌کنند.
زیبایی ادبی: کدورت آب نمادی روشن برای بی‌نظمی و آشفتگی است.
مثال: او همیشه دنبال بهانه‌ای بود تا آب را گل‌آلود کند.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۴. در را بر روی کسی بستن

ظاهر جمله: درِ خانه یا جایی را به روی کسی می‌بندند.
معنای کنایی: قطع رابطه یا نپذیرفتن کسی. کاربرد: برای بیان طرد کردن یا نادیده گرفتن.
زیبایی ادبی: بستن در، استعاره‌ای از محروم‌کردن از ورود و نزدیکی است.
مثال: بعد از آن رفتار، در را بر رویش بست.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۵. سر کسی کلاه گذاشتن

ظاهر جمله: به‌جای کلاه واقعی، چیزی جعلی یا فریبنده روی سر فرد گذاشته می‌شود.
معنای کنایی: فریب دادن و حق کسی را خوردن.
کاربرد: وقتی فردی در معامله یا رفتار اجتماعی کسی را فریب می‌دهد.
زیبایی ادبی: کلاه، نماد آبرومندی، با دزدیده یا جعلی بودن، فریب را به زیبایی نشان می‌دهد.
مثال: در خرید ماشین سرش کلاه گذاشتند.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۶. روی خوش نشان دادن

ظاهر جمله: چهره‌ای خوشحال و مهربان به کسی ارائه می‌شود.
معنای کنایی: با مهربانی و لطف با دیگران رفتار کردن.
کاربرد: برای استقبال یا رفتار مثبت به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: چهره نماد احساسات است و "روی خوش" تصویری روشن از محبت است.
مثال: با مهمانان روی خوش نشان داد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۷. دست به سر کردن

ظاهر جمله: دست گذاشتن بر سر کسی و او را پس‌زدن.
معنای کنایی: کسی را به بهانه از خود دور کردن.
کاربرد: وقتی نمی‌خواهند با کسی وقت بگذرانند.
زیبایی ادبی: حرکت دست بر سر، استعاره‌ای از بی‌اعتنایی است.
مثال: او را دست به سر کرد و بهانه آورد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۸. دودش به چشم خودش رفت

ظاهر جمله: دودی که برمی‌گردد و به چشم همان کسی می‌رود که آتش روشن کرده است.
معنای کنایی: نتیجه بد کار یا توطئه به خود فرد برمی‌گردد.
کاربرد: برای هشدار یا توصیف شکست نقشه‌های بد.
زیبایی ادبی: دود در چشم، استعاره‌ای زنده از درد و رنج ناخواسته است.
مثال: نقشه کشید ولی دودش به چشم خودش رفت.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,393
مدال‌ها
4
۷۹. از هفت دولت آزاد بودن

ظاهر جمله: کسی از همه حکومت‌ها و قید و بندهای دنیا رهاست.
معنای کنایی: بی‌نیاز و آسوده خاطر بودن. کاربرد: برای کسی که هیچ دغدغه مادی یا روحی ندارد.
زیبایی ادبی: آزادی از هفت دولت، تصویری اغراق‌آمیز از بی‌نیازی کامل است.
مثال: مردی ساده بود که از هفت دولت آزاد بود.
 
بالا پایین