FROSTBITE
سطح
5
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Jul
- 2,317
- 7,377
- مدالها
- 4
۹۰. در پوست گردو کردن
ظاهر جمله: کسی داخل پوست کوچک گردو گیر کرده باشد.
معنای کنایی: کسی را در تنگنا و سختی انداختن.
کاربرد: برای توصیف به زحمت انداختن دیگران.
زیبایی ادبی: تصویر کوچک و محدود پوست گردو، حس فشار و تنگی را ملموس میکند.
مثال: با کارهایش مرا در پوست گردو کرد.
ظاهر جمله: کسی داخل پوست کوچک گردو گیر کرده باشد.
معنای کنایی: کسی را در تنگنا و سختی انداختن.
کاربرد: برای توصیف به زحمت انداختن دیگران.
زیبایی ادبی: تصویر کوچک و محدود پوست گردو، حس فشار و تنگی را ملموس میکند.
مثال: با کارهایش مرا در پوست گردو کرد.