جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط STARLET با نام لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 662 بازدید, 120 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط FROSTBITE

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۰. در پوست گردو کردن
ظاهر جمله: کسی داخل پوست کوچک گردو گیر کرده باشد.
معنای کنایی: کسی را در تنگنا و سختی انداختن.
کاربرد: برای توصیف به زحمت انداختن دیگران.
زیبایی ادبی: تصویر کوچک و محدود پوست گردو، حس فشار و تنگی را ملموس می‌کند.
مثال: با کارهایش مرا در پوست گردو کرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۱. مو لای درزش نمی‌رود
ظاهر جمله: درزی آن‌قدر تنگ است که حتی مویی در آن جا نمی‌شود.
معنای کنایی: بی‌عیب بودن یا دقت کامل داشتن.
کاربرد: برای چیزی یا کسی که بی‌نقص یا بسیار محکم است.
زیبایی ادبی: ظرافت و دقت تصویری آن حس استواری را پررنگ می‌کند.
مثال: نقشه‌اش آن‌قدر حساب‌شده بود که مو لای درزش نمی‌رفت
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۲. زیر بار نرفتن
ظاهر جمله: فردی از پذیرفتن بار امتناع می‌کند.
معنای کنایی: قبول نکردن وظیفه یا مسئولیت.
کاربرد: وقتی کسی سرسختانه در برابر انجام کاری مقاومت می‌کند.
زیبایی ادبی: همان بار سنگین، استعاره‌ای روشن از وظیفه است.
مثال: هرچه اصرار کردند، زیر بار نرفت.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۳. رنگ از رخسارش پرید

ظاهر جمله: چهره کسی ناگهان رنگ می‌بازد.
معنای کنایی: ترسیدن یا شوکه شدن.
کاربرد: برای توصیف ترس و اضطراب لحظه‌ای.
زیبایی ادبی: رنگ پریدن چهره، تصویر طبیعی و زنده‌ای از ترس است.
مثال: وقتی خبر بد را شنید، رنگ از رخسارش پرید.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۴. آب‌ها از آسیاب افتاد
ظاهر جمله: آبی که در آسیاب می‌جوشد و می‌غلتد آرام می‌شود.
معنای کنایی: آرام شدن اوضاع پس از هیجان و تنش.
کاربرد: وقتی دعوا یا آشوب تمام شود.
زیبایی ادبی: آسیاب نماد غوغا و حرکت است و افتادن آب‌ها، آرامش را نشان می‌دهد.
مثال: بعد از چند روز، آب‌ها از آسیاب افتاد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۵. گلیم خود را جمع کردن
ظاهر جمله: کسی گلیم کوچک خودش را جمع می‌کند.
معنای کنایی: کنار کشیدن یا فقط به فکر خود بودن.
کاربرد: وقتی کسی منافع خود را جدا می‌کند.
زیبایی ادبی: گلیم نماد زندگی فردی و جمع کردنش نشانه بی‌اعتنایی به جمع است.
مثال: در مشکل، هرکس گلیم خود را جمع کرد
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۶. در گوش کسی خواندن
ظاهر جمله: کسی در گوش دیگری چیزی آهسته می‌گوید.
معنای کنایی: کسی را آرام آرام تحت تأثیر قرار دادن یا نصیحت کردن.
کاربرد: برای سخنان پنهانی یا تربیتی.
زیبایی ادبی: "در گوش خواندن" حس رازگویی و اثرگذاری عمیق دارد.
مثال: سال‌ها در گوشش خواندم تا از عادت بد دست بردارد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۷. دست و دلباز بودن
ظاهر جمله: دستی که آزادانه می‌بخشد.
معنای کنایی: بخشنده و سخاوتمند بودن.
کاربرد: برای افرادی که راحت کمک می‌کنند.
زیبایی ادبی: دست نماد عمل و دل نماد نیت است، ترکیب‌شان سخاوت را زیبا بیان می‌کند.
مثال: او مردی دست و دلباز بود و همه را یاری می‌کرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۸. ریش گرو گذاشتن
ظاهر جمله: کسی ریش خود را به‌عنوان ضمانت می‌گذارد.
معنای کنایی: تعهد و ضمانت کامل دادن.
کاربرد: وقتی کسی با اعتبار و آبرویش ضمانت می‌کند.
زیبایی ادبی: ریش در فرهنگ قدیم نماد مردانگی و حیثیت بود.
مثال: برای این معامله ریشش را گرو گذاشت.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,317
7,373
مدال‌ها
4
۹۹. شکم‌سیری آوردن
ظاهر جمله: شکم کسی از غذا پر می‌شود.
معنای کنایی: بی‌نیاز شدن و دست از حرص برداشتن.
کاربرد: وقتی کسی قانع یا اشباع شده باشد.
زیبایی ادبی: شکم استعاره‌ای روشن از نیاز است و سیر شدنش نماد قناعت.
مثال: بعد از سال‌ها تلاش، شکم‌سیری آورد و دیگر حرص نزد.
 
بالا پایین