جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

اشعار درحال تایپ {نیم صدا} اثر • هاوژین فتحی کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار و دکلمه کاربران توسط هاوژین فتحی با نام {نیم صدا} اثر • هاوژین فتحی کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 368 بازدید, 20 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار و دکلمه کاربران
نام موضوع {نیم صدا} اثر • هاوژین فتحی کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع هاوژین فتحی
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط هاوژین فتحی
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
در نیمه‌ی شب، دل به یادت سر می‌زند،
بی‌آنکه بدانی که آهی در جانم نشسته است.
چون شمعی در باد، می‌رقصد امیدم،
که خاموشی‌اش راز عشقی نهفته است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
چشم تو قصیده‌ای‌ست که شب می‌خواند،
بی‌آنکه بداند که غزلش چه آشوبی‌ست.
چون بارانی که در سکوت می‌شکند،
جانم از نوازش نگاهت آسوده نیست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
در طوفان نگاهت، لبریز از پرسشم،
که آیا تو هم در عمق دل، مرا می‌بینی؟
چون شبی که ستاره‌اش فراموش شده،
بی‌تو، این قلبم بی‌قرار و بی‌نشانی‌ست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
ای کاش دستم به لب‌های تو می‌رسید،
بی‌آنکه بدانی که دل من چه بی‌پایان می‌تپید.

چون پرنده‌ای که به بامِ عشق پر می‌کشد،
جانم به هوای حضورت بی‌قرار می‌دوید.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
چرا نگاهت خاموش است در برابر دلم؟
بی‌آنکه بدانی که عشق من چه بی‌قرار است.

آیا می‌دانی که هر نفس من به یاد توست،
یا این سکوت، پاسخ دلِ من را تار است؟
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
گفتند بعد پارت‌ها درخواست تگ بزن،
بی‌خبر بودند که تگ من به چشم تو بسته‌ست.

نه برای دیده شدن، که برای دلِ شیفته‌ام،
تا بدانی حتی قوانین هم عاشقانه‌اند.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
عشق تو آمد و ذکرِ خدا از لبم افتاد،
اما در هر نگاهت، خدایی آشکار بود.
دست به دعا نبردم، مگر به نام چشمانت،
که محراب دلم در نگاهت بیدار بود.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
شب آمد و صدای تو در خاطر من سوخت،
ستاره‌ها به غربت من هیچ نپرداختند.

دلم به آغوش تو پر زد ولی خاموش،
که بال‌هایش از سکوتت شکسته و جان باختند.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
دهان بستم چو دریا، که راز را نگویم،
ولی موج‌ها فریاد شدند، بی‌آنکه بشنوم.

شب، پرده‌ای از آه به چهره‌ی من آویخت،
و ستاره در خاموشی، سوخت بی‌حضور تو.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
41
203
مدال‌ها
2
تو آمدی و باران، به بوسه‌ام طراوت داد،
زمینِ خشک جانم، نفس کشید و باغ شد.

در آغوشت جهان گم، زمان شکسته در هم،
تمام بودنم ناگهان خلاصه در تو شد.
 
بالا پایین