جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده آقای کیم اثر YAGAMI

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط اِمانو با نام آقای کیم اثر YAGAMI ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 882 بازدید, 22 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع آقای کیم اثر YAGAMI
نویسنده موضوع اِمانو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Lord
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
من‌ ‌آبی‌ام آقای کیم، وقتی قطره‌های خون از دست‌هام سر می‌خوره می‌تونم رنگ آبی رو توی تمامِ قرمزیش ببینم. چشم‌های‌سرد، پنجره‌ای که خیلی وقته باز نشده و مایی که این‌جا به هم خیره شدیم و تنها خواسته‌مون فراره. دوباره کاش‌ها به مغزم حمله می‌کنن و نمی‌ذارن به ادامه‌ی رویای پوچم برسم؛ حالا ما تقریباً لب ساحل‌ایم، شن‌های نرم رو تو دست‌هام می‌گیرم و بهشون لبخند می‌زنم. مکان بعدی قراره کجا باشه آقای کیم؟ جهنم؟ هنوز لب ساحل‌ایم و صدای غمگینت رو از پشتِ ‌سرم می‌شنوم "کی قراره این داستان‌سازی درباره‌ی من رو تمومش کنی یاگامی؟" نمی‌دونم آقای کیم، تو همیشه بودی و حالا نبودنت فقط، درد داره.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
سکوت درخت آرزوهام رو دیدم، سرش رو پایین انداخت و نگاه‌ام نکرد. متوجه‌ی دلیل سکوتش شدم و لبخند زدم؛ در هر صورت می‌دونستم همه‌ی آرزوها برای برآورده شدن آرزو نشدن و حتماً اگه چیزی رو بخوام به دستش نمی‌آرم. آرزوی شیرین و زرد من از جلوی چشم‌های بسته‌ام رد شد، قطره‌های بارون روی پلک‌هام ریختن اما من از هم بازشون نکردم و گذاشتم که بره، رها بشه و نفس بکشه. تنها کاری که بلدم همینه، دست‌هام رو توی جیب‌هام فرو می‌کنم و می‌ذارم که بری. می‌تونی نری؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
لب رودخونه، روی چمن‌ها دراز می‌کشیم، می‌شه دفعه‌ی بعد آسمون رو بکشی؟ آبیِ آسمون منم و خورشیدش تو. نوری که تمومِ من رو گرم نگه می‌داره و از این تاریکی نجاتم میده؛ قبل طلوع آفتاب بیدار بودم، دلتنگ صدای تو، به خورشید نگاه می‌کردم و اشک می‌ریختم. فکر کنم این دفعه واقعاً باعث‌ شم که طلوعش هم غمگین بشه‌. می‌بینی آقای کیم؟ من بلد نیستم خوشحال باشم، در واقع غمگین به دنیا اومدم. همه‌ی ما غمگین به دنیا اومدیم‌. به این دنیای تاریک و نفرت‌انگیز پا گذاشتن، زوری بود. ولی تو، نور این اتاق تاریکی، گلی که توی گلدونِ شکستم جا خوش کرده، خورشیدی. روشناییِ من.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
من بدونِ بال پرواز می‌کنم همون‌طور که بدون تو نفس کشیدم. عجیبه نه؟ بدونِ تو این‌جا همه چیز عجیب و باور نکردنیه. عطرهای تلخ و سرد؛ مثل تو، مثل عطرهای تو. می‌خوام دوباره و دوباره از دوریت بگم آقای کیم ولی تو بازم نمیای؛ بازم دوری، خیلی دور.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
ابرها رو کنار می‌زنم تا بهت برسم، ابرها کنار زده شدن ولی تو دیگه نیستی. کجایی؟ چرا همیشه باید اِن‌قدر دور باشی؟ یه صدای مبهم میاد، مثل زمزمه‌های تو. می‌شنوی؟ به عقب برمی‌گردم اما صدا قطع میشه. وقتی به خودم میام که توی اقیانوسِ پر از اکلیل شناگرم. به هر طرف که نگاه می‌کنم فقط رنگ آبیِ روشنِ اقیانوس رو می‌بینم. قرارِ تا ابد این‌جا زندگی کنم آقای کیم؟ بدونِ تو؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
آقای کیم دست‌هات چه‌قدر سردن، من تهِ اقیانوسِ آبیم نفس می‌کشم و تو روی قله‌ی کوه ایستادی، داری یخ می‌زنی، مثل منِ منجمد شده میونِ گل‌برگ‌های گلِ رز. انگشت‌هات به پیانو میان؛ بهت گفته بودم؟ گفته بودم چه‌قدر به همه چیز میای؟ همه چیز به غیر از من. این‌جا، حتی دودهای خاکستری هم ازم فاصله می‌گیرن. من اقیانوسم رو می‌خوام، چشم‌های تو اقیانوسِ منن، من توی چشم‌های تو غرق شدم و یخ زدم. راهی برای نجاتم سراغ داری آقای کیم؟ من حتی خودمم دیگه نمی‌تونم خودم رو نجات بدم‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
به دیوار تکیه دادم و نوتِ کوچیکم رو تو بغلم فشار میدم. تمومِ حرف‌هام، زمزمه‌هام، ترس‌هام، اشک‌هام، دلتنگی‌هام و خنده‌هام رو می‌تونی با ورق زدن صفحاتِ این نوت پیدا کنی. آقای کیم قراره بیای و انگشت‌های سردت رو روی گونه‌هام بکشی و بغلم کنی. چه‌قدر دوری. منم برات همین‌قدر دورم؟ برای همینه که من رو نمی‌بینی؟ بیا؛ لطفاً آقای کیم. بیا و نوت‌هام رو با صدای بلند بخون تا گونه‌هام از گل‌های رزِ توی دستت هم قرمزتر شن. بیا تا ما هم کافه‌ی دنجمون رو پیدا کنیم. چه‌قدر همه چیز دوره مگه نه؟ همه چیز به طور غمگینی غیرممکنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
آقای کیم صدای قدم‌هات رو می‌شنوم اما زیادی دوری، واسه بغل کردن، عشق ورزیدن و یا حتی نگاه کردن. چشم‌هام تو رو نمی‌بینه؛ این خیلی دردناکه. احساس می‌کنم کورم و بیناییم رو از دست دادم؛ اما همه‌اش که تقصیر من نیست، هست؟
نبودنت تقصیر من نیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
آقای کیم عزیزم؛
می‌تونی دست‌های من رو بگیری؟ باهم به ابرها فرار می‌کنیم، به نقطه‌ای از آسمون که هیچکس تابه‌حال لمسش نکرده. اون‌جا بین سکوت و وزش بادی که صمیمانه صورتمون رو نوازش می‌کنه، برای من از آبی‌ها بخون. بهم بگو که روزهای خوب و امیدبخشی خواهند رسید که لبخند هرگز قادر به ترک لب‌هامون نمی‌شه. دست راستت رو دور شونه‌های لاغرم حلقه کن، بخند، دوستانه بازوی چپم رو فشار بده و بچگانه، حالت چهره‌ات رو عوض کن تا بخندم. آقای کیم، لابه‌لای ابرها به ملاقاتم بیا، دستم رو بگیر و بهم یادآوری کن که امیدِ همیشگیِ من هستی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
***
آقای کیم؛
همراهِ هر راهِ بی‌مقصد؛ هنوز هم عاجزم. به قدر تمام روز و تمام لحظه‌های عشق ورزیدن به تو، عاجزم. کلمات چه‌طور توانایی حمل وزن این احساس رو دارن؟ شونه‌های کوچیکشون خواهد شکست. محبتی که نسبت به تو، توی قلب من جوونه زده و حالا تبدیل به نهال لاغراندام لیمو شده، زیبایی غیرقابل وصفی داره. آقای کیم، باریکه‌ی نورِ روشنِ این مخروبه‌ی آجری، تو قهرمانی. قهرمانی که نجات‌بخشِ تمام هستیِ منه. هر اتفاقی که بیفته، دیروز و امروز و فردای من، مدیون لبخندهای تو و ذهن درخشانت خواهد بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین